غزل قدیمی عاشقانه
ای جان و تن من به فدایِ تو الهی
یک بار بیانداز بر این خسته نگاهی
برگرد ببین با جگر خلق چه کردی
هر جا که روی پشت سرت لشکر آهی
بس غنچه دهانی که سرِ حرف نداری
لبخند بزن حدّاقل گاه به گاهی
زلفت چو شب و چشم دو دام و مژه ات تیر
بنگر که کمر بسته به قتلم چه سپاهی
عاصی ! مگرت فکر دگر نیست که هر شب
در فکر غزل گفتن از آن زلف سیاهی؟!
#عاصی_خراسانی
آمد به مزار من و خشنودترین بود
پس وعده دیدار که میگفت، همین بود!
#سجاد_سامانی
♥️
مسیر قصهٔ ما را غریبهای سد کرد
و بیاجازه در این قصه رفت و آمد کرد
نشست پای دلم شعر عاشقانه سرود
مرا درست همانی که دوست دارد کرد
شروع قصهٔ تازه، اگرچه سختم بود
شباهتش به تو اما مرا مردد کرد
نگاه سرد غریبه عجیب مثل تو بود
همان نگاه عجیبت که با دلم بد کرد
تو رفته بودی و انگار قسمتی از من
میان ماندن و رفتن تلاش بیحد کرد
غریبه بود، شبیه تو بود اما من...
بگو که با دل رفته چکار باید کرد؟
کمی به سردی چشم تو خیره شد اما
غریبهای که شبیه تو بود را رد کرد
#نیلوفر_عاکفیان
آبادی شعر 🇵🇸
مسیر قصهٔ ما را غریبهای سد کرد و بیاجازه در این قصه رفت و آمد کرد نشست پای دلم شعر عاشقانه سرود م
گفتن قشنگه منم گذاشتمش کانال😊
شبیه جرعهای از قهوهٔ یخکرده میمانی
که بعد از سالها ماسیده باشد توی فنجانی
همان قدر آشنا اما همان اندازه هم مبهم
که از فنجان تو نوشیده باشم فال پنهانی
تو را نوشیدهام فنجان به فنجان و نفهمیدم
که از فنجان چندم نقش فالم شد پریشانی
نمیخواهم بماسد قهوهٔ چشمت ته شعری
که مدتهاست فال شاعر آن را نمیخوانی
دلم را میشکافم دور دستانت و از اول
غزل میبافم از حالی که میدانم نمیدانی
تو فنجان نگاهت را پر از شیر و شکر کن تا
کمی شیرین شود این بیت تلخ و بغض طولانی
که میخواهم بنوشم کنج دنج کافه، فالم را
همان فالی که تو یک جرعهٔ یخکرده از آنی
#نیلوفر_عاکفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 🍃
#ولادت_حضرت_زینب 💜
یک زن نبود بـرتـر از او غیر مادرش
عالم فـدای حضرت زهرا و دخترش
#سیدمحمدحسین_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادآور غیرت شهیدان باشید
تا پای جان برای ایران باشید
ای تیم پر از امید، انشاءالله
پیروز شکوهمند میدان باشید
#علی_سلیمیان
#برای_ایران
اما کم و بسیار! چه یک بار چه صد بار
تسبیح تو ای شیخ رسیده است به تکرار!
سنگی سر خود را به سر سنگ دگر زد
صد مرتبه بردار سر از سجده و بگذار
از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدیم
آخر نه به اقرار رسیدیم نه به انکار
در وقت قنوتم به کف، آیینه گرفتم
جز رنگِ ریا، هیچ نمانده است به رخسار!!
تنهایی خود را به چهار آینه دیدم
بیزارم، بیزارم، بیزارم، بیزار
ای عشق مگر پاسخ این فال تو باشی
مشت همه را بازکن، ای کاشف اسرار...
#فاضل_نظری
دَستَم نِمیرِسَد به بُلندایِ چیدَنَت
بایَد بَسَنـده کَرد به رؤیایِ دیدَنَت
#نیلوفر_عاکفیان
#ولادت_حضرت_زینب🍃
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فـتـی الّا عـلـی مُنـجـر بـه الّا زینب است
#مهدی_مقیمی