به قدری خسته و دلتنگ و دلگیر و غمآلودم
که هر عکسی که میگیرند از من تار میافتد
#اصغر_عظیمیمهر
اعتباری به دل نرم در این دوران نیست
سنگ شو، سنگ! که بتخانه بسازند از تو
#سیروس_عبدی
آبادی شعر 🇵🇸
اعتباری به دل نرم در این دوران نیست سنگ شو، سنگ! که بتخانه بسازند از تو #سیروس_عبدی
ارسالی اعضا محترم در کانال🌸🌸🌸
آبادی شعر 🇵🇸
اعتباری به دل نرم در این دوران نیست سنگ شو، سنگ! که بتخانه بسازند از تو #سیروس_عبدی
ارسالی اعضا محترم کانال در لینک ناشناس
ناگهان در کوچه ديدم بي وفاي خويش را
باز گم کردم ز شادي دست و پاي خويش را
با شتاب ابرهاي نيمه شب مي رفت و بود
پاک چون مه شسته روي دلرباي خويش را
چون گلي مهتاب گون در گلبني از آبنوس
روشني مي داد مشکين جامه هاي خويش را
گرم صحبت بود با آن خواهر کوچکترش
تا بپوشد خنده هاي نابجاي خويش را
مي درخشيد از ميان تيرگي ها گردنش
چون تکان مي داد زلف مشک ساي خويش را
گفته بودم " بعد ازين بايد فراموشش کنم"
ديدمش وز ياد بردم گفته هاي خويش را
ديدم و آمد به يادم دردمندي هاي دل
گرچه غافل بود آن مه مبتلاي خويش را
اين چه ذوق و اضطراب است؟ اين چه مشکل حالتي است؟
با زبان شکوه پرسيدم خداي خويش را
تا به من نزديک شد، گفتم "سلام اي آشنا"
گفتم اما هيچ نشنيدم صداي خويش را
کاش بشناسد مرا آن بي وفا دختر "اميد"
آه اگر بيگانه باشد آشناي خويش را
مهدی اخوان ثالث
آبادی شعر 🇵🇸
ناگهان در کوچه ديدم بي وفاي خويش را باز گم کردم ز شادي دست و پاي خويش را با شتاب ابرهاي نيمه شب م
کاربر محترمی که تو لینکناشناس درخواست ارسال این شعرو داشتید.
بفرمایید👌
زیبا شده صورت تو با رنگ و لعاب
در وصف تو تشبیه قشنگی است سراب
با موی بهم ریخته جان پدرت
در کوچه و بازار نکن کشف حجاب
#محمدخیاط