eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت﴾ ﴿خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت﴾ ﴿دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت﴾ ﴿مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت﴾ ﴿چه هوایی به سرش بود که با دست تهی پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت﴾ ﴿همنوای دل من بود به هنگام قفس ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت﴾
دوستان گرامی تا فردا شب تا جایی که می‌تونید برای درک شبهای قدر سوره‌ی دخان رو بخونید 🌷 توصیه‌ی آشیخ جعفر ناصری فرزند آیت الله ناصری🌷
من برای با تو بودن ختم قرآن میکنم از خدا میخواهمت ، بانوی چادرمشکی‌ام
دستِ‌او كه بند مى‌شد، چادرش را با لبش مى‌گرفت‌ و من‌ در این حسرت‌ كه چادر نيستم!
☆ رسوا شده‌ام به جرم‌هایی که گذشت از من بگذر خدا! بحقّ شش و هشت ما چشم به عفو و کَرمت دوخته‌ایم چون نیست سزاوارتر از تو به گذشت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب من نشان مویت سحرم نشان رویت قمر از فلک درافتد چو نقاب برگشایی
﴿دِلا دِیشَب چه مِی کَردی تُو دَر کُوی حَبیبِ مَن؟ اِلهی خُون شَوی اِی دِل تو هَم گَشتی رَقیبِ مَن؟﴾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا که گفته به خود علی که علی نگفته به خود خدا ❤️ 🎙️شعرخوانی محمدرضا طهماسبی 📎 سیدخندان 🕘هر شب ساعت ۲۱:۰۰ 📺شبکه دو سیما
صد آرزو به گرد دلم در طواف بود از حیرت جمال تو بی آرزو شدم صائب تبریزی 🌴🕯🌴
مگو در کوی او شب تا سحر بهرِ چه می‌گردی ... ؟! که دل گم کرده‌ام آنجا و می‌جویم نشانش را ... ! 🌴🕯🌴
سخن عشق تو بی آن ڪه برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم..!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆واکنش رهبری به شعر خوانی «حسین خزائی» از در دیدار شاعران با رهبر فرزانه انقلاب: 👌آفرین ،آفرین ،شما مضمون سخنرانی یک ساعته من رو تو چند دقیقه گفتین
🔰 دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان : 🔹 بسم الله الرحمن الرحیم 🔸اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ، وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ، وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ، بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ. خدایا مرا در این ماه به برکتهای سحرهایش آگاه کن، و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش، و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نورت ای نوربخش دلهای عارفان. ✔️
Tahdir joze18.mp3
4.2M
🔰 تلاوت قرآن کریم 💽 تند خوانی ( تحدیر ) 💢 استاد معتز آقایی 📻 صوتی 📕 جزء هجدهم ✔️
بارالها روزگار سرکشم را رام کن🤲 منکه کوچکتر ز دریایم، مرا آرام کن🤲 ساعت
میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد...
غریبه.... آهسته و پیوسته و پنهان، غریبه در کوچه‌ها می‌بُرد شب‌ها نان، غریبه از حاصل دستش رطب خورده‌ است یک شهر لطفش همیشه بوده بی‌پایان، غریبه هر چند سهمش درد بود از مردم شهر بوده برای دردشان درمان غریبه با مهر می‌بارید، باران مهربان بود با مردمِ با برکتِ باران غریبه با این‌همه، افسوس که پاسخ ندارد حتی سلامش در غریبستان غریبه آن شب که قرآن کشته شد بسیاری از خلق قرآن به سر بودند و با قرآن غریبه
خواندن سوره قدر فراموش نشه
صد قُلزُمِ خونابه به چشم آمد و برگشت آن قطره نظر یافت که بوی جگری داشت
. چندان بنشینم  که برآید نفس صبح کان وقت به دل می‌رسد از دوست پیامی
@shere_aeini میزنم می، میکشم هو ساقی کوثر علی میشود روز جزا با عشق تو محشر علی ابروی تو قاب او ادنای پیغمبر علی حب تو تنهی عن الفحشاء والمنکر علی من کیم خاک قدوم میثم و قنبر علی یک نخ از هر وصلهء نعلین تو حبل المتین رازدار رازهای چاه تو روح الامین در امان میماند از کید همه این سرزمین یا امین الله فی ارضه امیر الموءمنین سایهء تو هست حتماً بر سر رهبر علی یک لغت از حرف تو دارد دوصد معجم فقط همچو اقیانوسی و پیش تو دریا نم فقط از تمام دشمنان سر میزنی از دم فقط میشناسم من تورا تنها یل عالم فقط میشناسندت یهودی ها یل خیبر علی جلوهء دست خدا در غزوهء خندق تویی درتمام آفرینش خالص مطلق توئی ای صراط المستقیم ما فقط برحق تویی میشود آنکس که روح ما به او ملحق تویی میکشد سوی نجف، دائم دل ما پر علی بر سر مهمانی ات هرشب چه قیل و قالی است نان و خرمایی که از دست تو باشد عالی است یا من ارجوه لکل خیر، دستم خالی است گوشه گیری من بیچاره از بی بالی است تو کرم کردی و شد حال دلم بهتر علی ابرم و باران نثار این محاسن میکنم گریه بر یک غربت بی حد و ممکن میکنم روضه ای نذر شما از صدق باطن میکنم ناخودآگاه است اینکه یاد محسن میکنم میشود هربار حرفی از علی اصغر علی حنجر شش ماهه ای را با صف دشمن چکار کودکی را با نوک سر نیزه و آهن چکار داشت یک تیر سه شعبه با سر و گردن چکار رفته بودی بین میدان، بی زره، بی من چکار من فدای آنهمه جان کندنت مادر علی 🔸شاعر:
اوّلِ صبحِ من ازلحظه‌ےِ بیـدارےِ توست ماه و خورشــید من اِے ... حضرت معشوق سلام. حسین مرادی
من خسته ام از دست خودم ،دست خودم نیست در دست حسين(ع) است فقط راه نجاتم...!
در جام سرم شراب انداخته‌‌اند یک گوشه مرا خراب انداخته‌اند من در بلمی در وسط اقیانوس پاروی مرا در آب انداخته‌اند
شب بود و ماه بود و خیابان و.. کاش تو باران و عطر چایی و ایوان و.. کاش تو پاییز بود و عاشقی و شعرهای من بوی دو سیب و قل‌قل قلیان و.. کاش تو رنگ سفید مهره‌ی شطرنج دست من اسب و رخ و پیاده‌ی میدان و.. کاش تو کارم شده ورق زدن خاطرات دور اشکی که میچکد سرِ مژگان و.. کاش تو دست و نوازش و گره‌ی باز روسری چشم و نگاه و خال زنخدان و.. کاش تو دامن هزارچین و غزل‌خوان و دلبری بزم شراب و موی پریشان و.. کاش تو باران ببار، بغض مرا تازه‌تر بکن اینجا، ز دوری‌ات همه گریان و.. کاش تو صد بیت..نه..هزار غزل..نه، که شعر من حجمش شده برابر دیوان و.. کاش تو دارد نسیم مشت به در میزند و من در فکر آنکه آمده مهمان و.. کاش تو
@shere_aeini شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت.. همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه هر عبد پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت! پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت دست خط علی امروز به تقدیر من است سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت من شب قدر فقط کرببلا میخواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربت جانان برداشت علی امشب به سر سفره ی زینب رفت و.. طبق معمول عوض شیر و نمک نان برداشت امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت.. هرچه برداشت قدم فاطمه گویان برداشت آخرین لقمه ی نان را به یتیمانش داد کوفه را زمزمه آه یتیمان برداشت امشب ای کوفه علی پیش شما مهمان است صبح فردا وسط خون خودش غلتان است 🔸شاعر:
من آن پيرم كه شيران را به بازی برنميگيرم تو آهو وش چنان شوخی كه با من ميكنی بازی