eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ حتما نباید از نگاهت غم ببارد که! حتما نباید دست‌ تو ماتم بکارد که! یک بار با لبخند، شیرین کن پگاهم را اصلا نباید از لبت تلخی ببارد که! امروز یک بیتِ شگفتانه نصیبم کن دائم نباید قلب من شعری نگارد که! دنیا حسود است و از او اصلا توقع نیست دست مرا در دست‌های تو گذارد که! دیگر نباید در خیال  قاصدک باشم هرگز نشد یک نامه از سمتت بیارد که! از دست موسی و عصا کاری نمی‌آید جادوی چشمت باطل‌السحری ندارد که! رفتی ولی انداختی تقصیر را بر من من که نکردم راه را بر روی تو سد که!
@shaeranehowzavi شاعران حوزوی 🌸 @golchine_sher گلچین شعر 🌸 @abadiyesher آبادی شعر 🌸 @gida13 گیدا.محمدجوادمنوچهری 🌸 http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af اشعار حسینی
به لطف خدا دهمین دوره سالانه آفتابگردان ها چندروز پیش به پایان رسید . در این حدود سیزده‌سال، این ۱۰ دوره با ده‌ها اردوی آموزشی چندروزه، برنامه های مجازی، مکتوب، تلفنی، اهدای‌سیر مطالعاتی و ده‌ها کتاب و همراهی بیش از ۱۰۰ استاد و کارشناس برتر شعر روزگار ما با ۱۳۰۰ شاعر جوان و آتیه‌دار کشورمان همراه بوده است. شاعرانی جوان و نوجوان از فراخوان دوره بعد جانمانند. @erfanpoor
بریدی غصه از دل دوختی لبخند بر لبها مبارک باد ای خیاط روز و روزگارانت
من اگر خیاط بودم دلت را برای دیدنم تنگ می‌دوختم چشمانت را برای آمدنم به در... روز خیاط مبارک 🌷
تقدیم به همه اونهایی که لباس مهر و وفا به تن زندگی‌شون میکنن با نخی از تار عشق، سوزنش مهر و وفا دوخت قلبـم را به تـو، خالـق زیـبای ما ۲۱ آذر ۱۴۰۱
پای عشق که وسط بیاید مرد و زن ندارد همه خیاط میشوند...! چشم را به دل، لب را به چشم دل را به لب و می دوزند و میدوزند و ... فقط وااااای به وقتی که ببینند "دست‌دوز هاشان" به تن تقدیرشان نمی آیند و زارمیزنند، خیاط و دوخته هردو ... ! 🧵✂️
ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن دل فدای تو چون تویی دلبر جان نثار تو چون تویی جانان دل رهاندن ز دست تو مشکل جان فشاندن به پای تو آسان راه وصل تو راه پر آشوب درد عشق تو درد بی درمان بندگانیم جان و دل بر کف چشم بر حکم و گوش بر فرمان گر سر صلح داری اینک دل ور سر جنگ داری اینک جان
من کیستم که لطف خود ابراز می‌کنی در را نیامده به رویم باز می‌کنی من چوب قهر کردن خود را نخورده‌ام از بس می‌آوری و مرا ناز می‌کنی اول تویی همیشه که لبخند می‌زنی اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی من یک گناه کرده‌ی گردن شکسته‌ام آیا مرا دوباره سرافراز می‌کنی بگذار خوب گریه کنم از خجالتت امشب که باز در به رویم باز می‌کنی گفتم پرم شکسته، به دردت نمی‌خورد گفتی دلت شکسته و پرواز می‌کنی من آدمم، یقین یقین می‌کنم که باز با یک حسین در دلم اعجاز می‌کنی