eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی به یاد سردار دلها، شهید قاسم سلیمانی در ویژه‌برنامه «دا» از شبکه استانی صدا و سیمای خوزستان ۱۲ دی ماه ۱۴۰۲
صحبت ازحرف حسابی مکن ای اهل حساب فهم احساس به فرمول ریاضـی ستـم است
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم تا به کجا کشد مرا پمستی بی امان تو
شبتون بخیر🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وقتی که شدید بی‌قرارِ سردار رفتید زیارت مزارِ سردار در راه شهید قدس، پروانه شدید شد مقصد پرواز جوارِ سردار
هدایت شده از نبض قلم
ای آنکه از لطافت اندیشه ات تَرَم از برکت حضور تو امروز بهترم با مهر سمت پنجره ها نور میدمی هر صبح با سلام تو از خواب میپرم 👇 〰 @nabzeghalam🌸🍃
تو آن ابری که سمتِ آسمان بی‌وقفه می‌باری ولی در خشکسالِ این کویرستان گرفتاری سرِ تابیدنت شمعِ وجودت آب شد هر شب زمانی که همه خوابند، جای ماه بیداری به خاکِ سجده‌ات جاری‌ست سیلِ دانه‌های اشک به باغِ تربتِ اعلای خود تسبیح می‌کاری تو آن یاسِ پُر از زخمی که در پیراهنی گلدار گلابِ سرخ، از گلبرگ‌هایت می‌شود جاری شکایت می‌کند از بانی «الجار ثُم الدّار» به جرمِ گریه و زاری، عجب همسایه‌ای داری ! چه می‌خواهند از جانت قماشِ کاتبان وحی ؟! به این کوثرکُشان انگار، جانت را بدهکاری تو را کشتند، اما دردهایت همچنان زنده‌ست تو را کشتند اما نه؛ هنوز انگار بیماری هزار و چهارصد سال است، زخمت همچنان تازه‌ست هنوز انگار بین آتشی؛ نزدیکِ مسماری هزار و چهارصد سال است، نامت شیعه می‌سازد تو آن نوری که در آیینه‌ها در حال تکراری  تو را کشتند اما نه؛ حکایت همچنان باقی‌ست تو آغاز لُهوفی؛ مطلع خونینِ اشعاری
اول صبح دلم ناز تو را می‌خواهد گوشه‌ی چشم پر از راز تورا می‌خواهد برکش ای مرغ سحر نغمه‌ی داوودی باز ڪه دلم ،نغمه و آواز تو را می‌خواهد
نام تو مگر چیست؟ که شرط ضَرَبان است. خونی‌است ،که در رگ رگ ابیات نهان است از رایحه‌ی عطر تو، قارونم و بی‌شک هرم نفست، گنج‌ترین گنجِ زمان است لبخند تو مشهور‌ترین سیب بهشتی ست از طرحِ لب توست که حوا نگران است تصویر دوتا مردمک چشم تو انگار نیلوفر آبی است که در آب روان است این آتش عشق است، که در هر غزل من گلواژه‌ی "تو" مایه ی آرامش جان است. از عشق تو دیوانه‌ترین شاعر شهرم "چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است"
دنبال رسالت خودت می‌رفتی بی‌تاب سعادت خودت می‌رفتی گفتی به زیارت شهیدان بروم آری به زیارت خودت می‌رفتی
قاصدان را یک قلم نومید کردن خوب نیست نامه‌ی ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت صائب‌تبریزی.