eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با وهمِ خودش آدم مغرور خوش است تا عیبِ نهفته هست مستور خوش است نزدیک شوی اگر به من، میفهمی "آواز دهل شنیدن از دور خوش است"
♡ وقتی سپهر خاطره‌هایم سیاه شد کار دل فلک‌زده تا صبح آه شد گفتم مگر تو دم نزدی از هوای عشق؟ گفتی ببخش! جان خودم اشتباه شد بر بام عشق دانۀ خوبی نریختی کاشانۀ کبوتر من قعر چاه شد چتر رفاقتت گل من پاره بود و دل در زیر ابر بی‌کسی‌اش بی‌پناه شد از مهر چشم‌های تو سهمی نداشتم خم از سیاه‌بختی من قد ماه شد در خواب هم خیال تو از من فرار کرد در خواب هم خیال قشنگم تباه شد زینب نجفی
خانه یِ اسرارِتو چون دِل شَود آن مُرادَت زودتر حاصل شود
عشق مدت هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته..!
آرامش شب های پر از دلهره ام باش... با رفتنت آشوب شدم، سرزده برگرد!
(آغاز ،زندگی)نفسی(اختتام، مرگ) گاهی عذاب مهلک و گاه التیام، مرگ شب ،سرفه ،دست و پا زدن از تنگی نفس هی می کِشد،سر از لبه ی پشت بام،مرگ عمری به مرگ ،خنده زدی زندگی کنی عمری نشسته در عطش انتقام مرگ دل غرق زندگانی و باور نداشتیم همواره داشت فاصله ی یک دو گام،مرگ در هر لباس و هر منشی ،حرف آخر است بدرود زندگی و علیک السلام، مرگ
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
آرامش شب‌های پر از دلهره‌ام باش با رفتنت آشوب شدم، سرزده برگرد!
شعر و شراب و بوسه و قدری بغل مهمان من ما شاعران با یار خود مهمان نوازی میکنیم...
سلام. صبحتون بخیر 🌼🌼
دلم عمری‌ است که با فاصله ها درگیر است بغض دلتنگیِ این قصه چه دامنگیر است هر چه این خلق بگویند که آرام شوم هر چه گویند در این حادثه بی‌تاثیر است لحظه‌ی رفتن تو بغض دریدم...دیدی؟ چه کنم! قسمتِ ما تلخیِ این تقدیر است خواستم سیر نگاهت بکنم... از ته دل دیده‌ام خیس شد و گفت که دیگر دیر است همه‌ی عمر ز شمشیر مرا ترساندند ضربه‌ی تلخ وداع سخت‌تر از شمشیر است جای خالی تو مِن بعد عذابی است بزرگ برده‌ی این دلم و بغض چونان زنجیر است لحظه‌ای که گذرت سمت دلم می‌‌افتد همه‌ی دلخوشی‌ام خنده‌ی یک تصویر است من که دنبال کسی نیستم از تنهایی این همه آدم و چشم و دل من هم سیر است تو ولی با همه‌ی خلق تفاوت داری بی تو انگار که این شهر کمی دلگیر است تا که عادت به تو کردیم ز رفتن گفتی دلم عمری است که با فاصله‌ها درگیر است
هدایت شده از نبض قلم
آن ماه که کوچه کوچه را خوابانده تا صبح فقط نام تو را می خوانده ای آینه در آینه نور و رحمت نام تو خوش است و بر دهانم مانده! @nabzeghalam
‌‌ ای شراب تلخ من،ترک تــو تسکینم نداد بی تـو بودن هم شبیه با تو بودن مشکل است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌