eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در این رڪود و اینهمه تحریم و این فساد بیچاره من ڪه با تو نوشتم قرارداد! باید چگونه نام تو را منتشر ڪند این عاشق بدون طرفدار و بے ستاد! گفتم ڪه ابروان تو... گفتند اتفاق! گفتم ڪه گیسوان تو... گفتند اتحاد! هرڪس دوباره سنگ خودش را به سینه زد من از تمام آینه‌ها دارم انتقاد بسیار گفتم از تو؛ ڪسے باورم نکرد مثل مناظرات جلیلی در اقتصاد! جمهوری دو چشم سیاهت اگر نبود هرگز به انقلاب نمیڪردم اعتماد! اے ڪاش بے تو ردّ صلاحیّتم ڪنند مثل علےمطهرے و احمدےنژاد!
به شرط آبرو یا جان، قمار عشق کن با ما که ما جز باختن، چیزی نمیخواهیم ازین بازی!
شب خووووووش
بیا به عاشقی و شعر متهم باشیم ... بیا بهانه نگیریم عشق هم باشیم ... بیا تمام مسیر عبور باران را... بدون چتر بخندیم ! هم قدم باشیم ... موافقی که در آغوش هم خراب شویم ؟ شبیه شبنم گلبرگ غرق نم باشیم ؟ چقدر دوری و حسرت ؟ چقدر تنهایی ؟ چقدر ملعبه ی دست های غم باشیم ... چرا به کام دل همدگر عسل نشویم ؟ چرا جدا ز هم و تلخ مثل سم باشیم ؟ بیا به عاشقی و شعر متهم باشیم ... بیا بهانه نگیریم ' عشق هم باشیم ...✌️❤️ ااانی💕💕💕🍎🍎🍎🍎🍎
🌺🍃🌼🍃🌸 (به نام خاک حریمت که قبله ی جان است) به نام شمس وجودت که نور ایمان است به نام نامی حیدر ، علی شده نامت قیامتی شده برپا ، جهان چه حیران است از آسمان مدینه ستاره می بارد دخیل خیل ملائک ، به سمت باران است به دور هفتم کعبه ، طواف کامل نیست که دور هشتم عالَم ، به دور ایران است نثار مقدم تو عطر و گل که چیزی نیست بهشت آمده آخر ، جهان گلستان است رضای آل محمد ، اساس علم و فضل امام ثامنِ هستی ، دلیل قرآن است به جستجوی دوا آدمی غلط رفته دوای درد جهان با نبات سلطان است من آمدم به گدایی ، ببین تو حالم را به یک نگاه تو آقا ، دلم مسلمان است خوشا به حال کبوتر که بین طوفان ها به زیر سایه ی امن حرم ، چه خندان است شدم هوایی مشهد ولی حرم تعطیل برای عرض ارادت ، دلم چه لرزان است نه زائر و نه مجاور که کل ایران هم به سفره های کریمت ، همیشه مهمان است به سوی مضجعت امشب جمیع مشتاقان کنون که جد تو هم ، زائر خراسان است...
درد اگر درد" تو" باشد چه خیالی‌ست که من دلخوش داشتن خوب ترین دردسرم...
○° من و خورشید نشستیم و توافق کردیم صبح را با تَپشِ اسم تو آغاز کنیـم
😁👌👌😁
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر:
به قدر سرمه زدن پلک روی هم مگذار! که از نگاه تو باید سیاهه بردارم (: -
زیاد از حد کشیدم منّت و ناز نگاهت را که مغرورانه هی تکرار کردی اشتباهت را خیالاتی شدی، بد باورت شد پاره ی ماهی تماشا کرده ای در آینه روی سیاهت را!!!؟ کنارم بودی و همواره دورم می زدی باشد... نمی بخشم عزیزم... تا ابد جرم وگناهت را خودم تا اوج بالا بردمت ،اما غلط کردم از این پس می کَنم با جان ودل هر روز چاهت را تمام عهد وپیمانهای ما امروز باطل شد نداری مثل سابق در دل من جایگاهت را شدم بازیچه ی دستت، ولی بازی بلد هستم... وخواهی دید آخر کیش ومات پادشاهت را
امروز که سرمستم از آهنگ صدایت بگذار بخوانم غزلی تازه برایت بگذار بگویم کمی از نرگس چشمت از شعله پنهانی گیسوی رهایت بگذار بگویم که نگاه تو مرا کشت بشمار مرا جزو یکی از شهدایت چون حادثه می‌ماند، حضور تو شب پیش ای کاش که تکثیر شود حادثه‌هایت دیروز صدای تو که از آینه برخاست یک باره دلم ریخت، در آغوش صدایت امروز من و این غزل و این تن تبدار آماده ی مرگیم ، بمیریم برایی