به یمن شراب چشمهایت چنان مستم
که هیچ میخانهای زیر بار جنونم نمیرود !!
#معصومه_قنبری
@abadiyesher
۷ آذر ۱۴۰۳
۷ آذر ۱۴۰۳
ترتیل صفحه ۷۷ قرآن کریم .wav
15.27M
#قرآنیات
📢 #تلاوت روزانه #یک_صفحه_قرآن
🔹️#ترتیل صفحه هفتاد و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران
🎙با صدای #حبیب (مدیر کانال)
✏️ توصیه مهم حضرت #امام_خامنه_ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
۸ آذر ۱۴۰۳
صبح است کمی به بودِمان فکر کنیم
قدری به گذشتنِ زمان فکر کنیم
اینقدر که طولِ زندگی کوتاه است
باید که برای عرضِ آن فکر کنیم.
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
غم های زمانه از دلم کم کردم
در قوری دل یاد تو را دم کردم
برخیز و بیا که با هزاران امّید
صبحانه ی عاشقی فراهم کردم
#مجتبی_باقی
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
آنچه تمام شده است را رها کنید.
برای آنچه مانده است،
شکرگزار باشید
برای آنچه که قرار است بیاید،
اشتیاق داشته باشید.
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
حتی برای دلخوشیام در نبود تو...
گاهی خودم، برای خودم ناز میکنم...
#مسعود_محمدپور
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از رباعی
آن را که جفاجوست نمیباید خواست
سنگین دلو بدخوست نمیباید خواست
ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست بهجز دوست نمیباید خواست
#رهی_معیری
@robaee
۸ آذر ۱۴۰۳
اگرچه مثل بت دلسنگی و مغرور، زیبایی
برای خستهای از شب، شبیه نور زیبایی
همانند خداوند خیالی قاتل عقلی
به چشم عاشقی دیوانه چون منصور، زیبایی
طنینی دلکشی، سوداگر هوشی، طربناکی
حسود روی دلجوی تو چشمش کور، زیبایی
نگاهم در تماشای تو سیری را نمیفهمد
تماشاییترینی نازنین، ناجور زیبایی
تو زیبایی ولی دلسنگ و مغرور و دلآزاری
به من گفتی نیا نزدیک من، از دور زیبایی!
#عباس_خورشیدی
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد...
#سجاد_ایمانی
@abadiyesher
۸ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از خوبان پارسیگو
هرچه را داشتهام ریختهام دور و برم
مثلاً کار زیاد است و شلوغ است سرم
مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلاً هم
خستهٔ مشغلهها هستم اگر هم پکرم
چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم
وضعم آنقدر شلخته است که گویی پسرم
یوسفم رفته و درها همگی بسته شده
من در این قصرِ دراندشت پیاش دربهدرم
نه که دلتنگی و این مسألهها! میخواهم
تکّهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم
لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری
تا اگر تازگیام رفت بماند اثرم
چقدر کار کشید از دل شیرازی من
«پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم»
باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام
میروم باز سر کوچه فلافل بخرم
باز هم بین غزل مسخرهبازی کردم
تا غرورم مثلاً حفظ شود خیر سرم
من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است
تو هم آنقدر نیا تا که بیاید خبرم
#انسیه_سادات_هاشمی
۸ آذر ۱۴۰۳