ای خـیمهنشـین سـاکن صحراها!
ای وصل تو، قصهٔ خوش فرداها!
با بـودن شـبهای بلـنـد هجـرت
گشـته است بهـانه، هـمـهٔ یلداها!
#رباعی
#حیدر_محمدنژاد
@abadiyesher
بیا که فلسفهی این شب دراز این است
که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم...
#سعید_بیابانکی
#یلداتون_مبارک🍉🍎
@abadiyesher
با عشق تو دل پاک و مصفّا شده است
مانند گلی نادر و زیبا شده است
از عطر حضورت دل من مثل بهار
انگار نه انگار که #یلدا شده است
#علی_خوشقامت
🍉🍉
@abadiyesher
من بغض خزان دیدم و بارانش را
ابیات قشنگ رو به پایانش را
گیسوی پریشان زده ی یلدایَش
بر شانه ی احساس زمستانش را
#سیدهمحبوبه_هاشمیزاده
#یلدا
یلدای شما بخوشی🍉🍉
@abadiyesher
عاشقان آید که یلدا میرسد
با تمام شور و شیدا میرسد
آن همه شور و شعف از راه دور
مطمئن باشید که فردا میرسد
آمد و رفت آن همه فصل خزان
آن شب تاریک که پیدا میرسد
عاشقان گر دل به دلداری رسید
یک شبی این دل به سودا میرسد
این دل غمیده گر سودابه شد
آن همه شکوت به جیدا میرسد
آن همه برق رخ زلف نگار
امشبی بر ما هویدا می.رسد
گو تو سربازا در این لیل بلند
جانٍ جانانت به یلدا میرسد؟
#علیرضاچریکی(سرباز)
@abadiyesher
"تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم؟"
با زمستان فراق و غم فردا چه کنم؟
می زند موج پریشانی ساحل بر دل
بی تو در وحشت طوفانی دریا چه کنم؟
اشک می بارد از اندوه فراقت هر شب
زیر باران غمت یکه و تنها چه کنم؟
شب #یلداست چرا شوق غزل در من نیست؟
واژه در واژه سکوت است به اینجا چه کنم؟
شب طولانی سال و شب حافظ خوانیست
"زان که درمان نشود درد" من آیا چه کنم؟
"هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود"
در گلو بغض و سکوت است خدایا چه کنم؟
چه بخوانم چه بگویم که غم از دل برود؟
غصه دورم زده در غربت دنیا چه کنم؟
لَیلةُالقَدرِ دلم لحظهی بوسیدن توست
مَطلع الفجْر نیایی گل زیبا چه کنم؟
حیف باشد که نباشی و غزل خون گردد
بیتماشای رُخت، یوسف زهرا چه کنم؟
#مجتبی_باقی
#یلدای_انتظار
@abadiyesher
ما بین تمام عاشقان زارترم
در #چلهی هجر، من گرفتارترم
#یلدای_مناجات به یاد تو گذشت
اندازه ی یک دقیقه بیدارترم
#حسین_جعفری
@abadiyesher
شب #چله
#یلدا
تا شافعهی قیامت ما زهراست
امضای بهشتیان همه با زهراست
خوشحال قدوم حضرت فاطمهایم
ذکر لب #یلدای همه #یازهراست
#حسین_جعفری
#یازهرا
@abadiyesher
یلدای بیطلوع من، ای ماهتابِ عشق
ای روشنی ز چشم تو در اضطرابِ عشق
هر شب به یاد روی تو، بیدار ماندهام
در خلوت شبانهی خود با عذابِ عشق
چون سایه در سراب دویدم نجات نیست
ماندم غریب در طلبِ یک جوابِ عشق
#یلدا بلند بود ولی بی حضورِ تو
افسانه شد برای من این خوابِ نابِ عشق
چشم انتظار آمدنت ماندهام هنوز
هر قطره از سرشکِ من آیینه تاب عشق
بازآ و با طلوع نگاهت غزل بخوان
تا بشکفد ز جان من این آفتابِ عشق
#فاطمه_هوشنگی_شایان
@abadiyesher