eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی ، چه تلمیحی ، چه ایجازی ،چه ایهامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی 🏴
وقتی که تیر، قدرت خود از کمان گرفت وقتی گلوی نازک او را نشان گرفت وقتی که قطره قطره‌ی خون از گلو چکید وقتی که خون ریخته را آسمان گرفت... ...دنیا به پیش چشم ربابش سیاه شد! رنگ بهار زندگی‌اش را خزان گرفت نزدیک بود خاک جهان زیر و رو شود انگار قطره قطره‌ی خون هاش جان گرفت... در گیر و دار جنگ خدا لحظه‌ای گریست وقتی حسین نو گل خود در میان گرفت اصغر بدون آب تلظّی‌کنان شده است دشمن چگونه از لبش آب روان گرفت؟ دیگر بس است روضه اصغر تمام کن! از سوز روضه ات دل صاحب زمان گرفت آمد که باز روضه‌ی اصغر ادا کند دستی ز غیب دامن آن روضه‌خوان گرفت آمد که ناله سر دهد از ناله‌ی علی از آه مادرانه، زبان بر دهان گرفت در حین روضه شبنم غم گونه‌اش نشست از آسمان چه بارش غم ناگهان گرفت! چشمان مادرش پُرِ اشک است؛ ای خدا! با روضه‌هاش گریه‌ی او بی‌امان گرفت شوری به پا گرفته از این ماتم عظیم! باید که روضه‌ در همه جای جهان گرفت...