eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اقرار میکنم که جهان بی تو! یک ازدحام خالی از آغوش است...
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این حرم به جای کبوترها یک آسمان فرشته رها کردند
صـدای ضبط ، اتوبان ، هوای بارانی به خودبیا! نرسیده به قم توقف کن سلام دختر باران ، سلام خواهر ماه بهشت رابه همین سادگی تصرف کن
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃 @abadiyesher
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی ، چه تلمیحی ، چه ایجازی ،چه ایهامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی 🏴
زیر باران دوشنبه بعدازظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب‌ها روی خاک غلتیدند چادرش در میان گرد و غبار قبلاً این صحنه را... نمی‌دانم در من انگار می‌شود تکرار آهِ سردی کشید، حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه گفت: آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم... دست من را بگیر، گریه نکن مرد گریه نمی‌کند پسرم چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد پیش چشمان بی‌تفاوت ما ناله‌هایش فقط تماشا شد صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن! این صدای روضۀ کیست طرف کوچه رفتم و دیدم در و دیوار خانه‌ای مشکی‌ست :: با خودم فکر می‌کنم حالا کوچۀ ما چقدر تاریک است گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه راستی! فاطمیه نزدیک است...
بیستون دیشب به چشمم جاده‌ای هموار بود؛ ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده‌ام...
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی‌... @abadiyesher
نگاره "لیله المبیت " (شب اول ربیع ) احسن الکبار، قرن ۱۶ م در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود، نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمّد خود او بود و نفهمید کسی‌.. . @abadiyesher
نگاهم رو به روی تو بلا تکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم که از گریه گریزانم @abadiyesher
فرق است ،فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است ،راه بی حدی از شعر تا شعار @abadiyesher
قسم به معنی لایمکن الفرار از عشق که پر شده ست جهان از حسین سرتاسر @abadiyesher