دنیا و حال خوب و خوشش عاید شما
مـا را بــرای شـــعــر و غـــزل آفــریــدهانـد
#شهریار
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
#شهریار
چشمی به رهت دوختهام باز که شاید
بازآیی و برهانیم از چشم به راهی...
#شهریار
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات
گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد
#شهریار
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشکِ ندامت شستوشو کردم
#شهریار
غم صیقل خداست؛ خدایا ز ما مگیر
این جوهر جلی که جلا میدهد به دل
#شهریار
🆔@abadiyesher
روزگار این سان که خواهد بیکس وتنها مرا
سایه هم ترسم نیاید دیگر از دنبال من
#شهریار
...
کَس نیست
در این گوشه فراموش تر از من
#شهریار
❇️بیست وهفتم شهریور
روز ملی شعرو ادب فارسی و بزرگداشت استاد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار ملک شعر وادب ایران) گرامی باد
به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا!
که این دو فتنه به هم میزنند دنیا را
#شهریار
@abadiyesher
مرغ بهشت بودم و افتادَمَت به دام...
اما تو طفل بودی و از دست دادیام...!!
#شهریار
@abadiyesher
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
#شهریار
@abadiyesher
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من در یتیمم، صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بی وطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بی طمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
#شهریار
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شوق خلوتی دگر که روبراه کردهای
تمام هستی مرا شکنجه گاه کردهای
چه بارها که گفتهام به قاب عکس کهنهات
دل مرا شکستهای، ببین! گناه کردهای
ولی تو باز همچنان، درون قاب عکس خود
فقط سکوت کردهای، فقط نگاه کردهای!
#شهریار
@abadiyesher
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
#شهریار
@abadiyesher
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت
گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت
رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید
آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت
در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد
غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت
در پیات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن
بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت
نازنین میبندم این دفتر گذشت ان فصل ما
با نسیمی میروم افسـانه گشتم عـاقبت..
#شهریار
@abadiyesher
آنجا که به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن 💔
#شهریار
@abadiyesher
از عشقِ من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشقِ تو هستم! این گفتگو ندارد ...
#شهریار
@abadiyesher
دنیا و حال خوب و خوشش عایدِ شما
ما را برای شعر و غزل آفریدهاند ...
#شهریار
@abadiyesher
به روز حشر اگر اختیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
#شهریار
@abadiyesher