آرام در رثای خودم گریه میکنم
در مجلس عزای خودم گریه میکنم
زانو بغل گرفته و مانند کودکان
لج میکنم برای خودم، گریه میکنم
چونان مسافری که کسی نیست خویش او
چون چشمه پشت پای خودم گریه میکنم
پیش چراغهای جهان سرخ میشوم
از شرم چشمهای خودم گریه میکنم
بسیار سادهام من آواره، مدتی است
با یاد روستای خودم گریه میکنم
ای دل عجیب خستهام از درد مردمان
امشب فقط به جای خودم گریه میکنم
#علی_محمد_مودب
@abadiyesher
کوهستانی از آسمان فرود آمد
با پرنده های بسیار
با چشمهها و آهوانی شگفت
و شیرهایی که شبها میگریستند
کوهستانی از اسمان فرود آمد
و میهنم از نو بنا شد
بر زمینهای از ابر
نزدیک تر به خورشید
نزدیکتر به ماه
نزدیک تر به شاخههای بهشت
کوهستانی از آسمان فرود آمد
و لالههایی غریب بر دامنههایش رستند
باران که میآمد
چلچلهها صلوات می فرستادند
کوهستانی از آسمان فرود آمد
که نیهایش شبانیهای پیامبران را تلاوت میکردند
حالا ما تا همیشه چشمهها و قلههای آن کوهستانیم
درختان آن کوهستان و شبانان آن کوهستان
اگر باور ندارید ازپروانهها و شقایقها بپرسید»
#علی_محمد_مودب
@abadiyesher