چهار مرتبه تنها براي تو خبر آمد
چهار بار دلت كوه شد به لرزه در آمد
تو منتظر- تو گدازنده بر معابر خونين-
مسافر تو نيامد مسافري اگر آمد
چهار مرتبه شن زارهاي ظهر تنت را
گريستند و تو را داغ هاي مستمر آمد
از آن گلايه ی تلخت به گوش علقمه، بانو!
هر آنچه رود از آن لحظه سر به زيرتر آمد
چنان گريستي آن روزهاي خستگي ات را
كه تكه تكه ی خاك بقيع نوحه گر آمد
چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودي
چهار بار تو بودي و اسب بي پسر آمد...
#امیرحسین_هدایتی
#غزل
حضرت ام البنین سلام الله علیها
@abadiyesher
برگزاری اختتامیه جشنواره شعر جوان سوره در اصفهان❤️
حجم هر گنبد فیروزه پر از غمباد است
حرف رودی که نشد گریه کند فریاد است
چارباغی که دلش فرش شده با پاییز
برگ برگِ دلِ باران زدهاش بر باد است
جای کالسکه و اسب خزری هم خالی...
در عوض تیرهی اسب همه از فولاد است
میروم از لب زایندهی رودی که کجاست؟
آخ خشکید لبم! خاطرهاش در یاد است
چلستون رنگ به رخسار ندارد دیگر
تشنهی ذوق هنرمندترین استاد است
نقش کمرنگ زنی مانده به جا از تاریخ
بین لبهای دو پلکش سخن از فریاد است
من که غرق غم تو میگذرم از هر پل
پس چرا هر طرف راه پر از شمشاد است
میشود روز رسیدن به تو آیا برسد؟!
لحظهای که برسی شهر دلم آباد است...
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#جشنواره_شعر_سوره
#غزل
#اصفهان
#چلستون
#میدان_نقش_جهان
#عمارت_عالی_قاپو
#چارباغ
@abadiyesher
#ماه_رمضان
#غزل
🔹فصل مناجات🔹
سلام سفرۀ گسترده خدا، رمضان
سلام ماه سحرهای آشنا، رمضان
سلام رویش باران، سلام جوشش رود
سلام شهرِ غزلهای روشنا، رمضان
سلام لحظۀ افطار و شور فیض غروب
درود فصل مناجات و ربّنا، رمضان
چه مهربان و صمیمی رسیدهای از راه
خوش آمدی و گل آوردهای، بیا رمضان
بیا و در ضربانم اذان نور بریز
بهار آینهخیزِ پر از بها، رمضان
به حقّ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله»
که نیست جز تو کسی میزبان ما، رمضان
سلام ماه ابوحمزه و تبِ شب قدر
درود ساعت غمهای باصفا، رمضان..
مرا ببر به زلالی، مرا ببر به حضور
مرا ببر به سحرهای بیریا رمضان
مرا ببر به زمانی ورای وقت زمین
مرا ببر به شبِ رویش صدا رمضان..
تمام هستی من در مصاف تیر غم است
بدوز بر دل من جوشنِ دعا رمضان
خوش آمدی و صفا کردهای، بیا ای خوب
سلام سفرۀ گسترده خدا رمضان
#محمد_مرادی
@abadiyesher
سلام! حضرت باران! سلام مادرِ ما!
سلام! سایهی مهرت همیشه بر سرِ ما!
سلام! یار محمد میان مکّهی درد
درود! سنگ صبور غمِ پیمبر ما
تو جاودانهترین رود نور و امّیدی
که از زلال تو جاری شده است کوثر ما
تو عطر ناب گلاب حرای فاطمهای
که با تو واشده گلهای سرخ قمصر ما
دمی، همای سبکسیر! پر بکش پایین
نمیرسد به بلندای تو، کبوتر ما
درود اهل زمین را به آسمان بنویس
که مدتی است شکسته است طاقتِ پرِ ما
به مادرانهی مهری بلند کن ما را
که غرق دردِ زمینخوردگی است کشور ما
تو مادر همهی مادران تاریخی
سلام سورهی باران! سلام مادرِ ما
#حضرت_خدیجهسلاماللهعلیها
#محمد_مرادی
#غزل
@abadiyesher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹آینۀ حیرت🔹
به کدام واژه بخوانمت
به کدام واژۀ نارَسا؟
به کدام جلوه بجویمت؟
متعالیا و مقدّسا!
همهجا نشان جمال تو
همه سو شکوه جلال تو
همه در ثنای تو نغمهخوان
همه در حریم تو جبههسا
ورقی گشوده در این چمن
صفحات دفتر حُسن تو
که شکفته بر لب هر گلی
به ستایشت غزلی رسا..
نه همین تبسم فطرتم
که هزار آینه حیرتم
به کدام جذبه سفر کنم
به رواق مهر تو ذرّهسا
چو نی از ترنّم حزن خود
چه ترانهها که شنیدهام
همه شب در این غم دلنشین
به صباح میرسم از مسا
سُبحات روی تو دلنشان
نَفَحات کوی تو گلفشان
فَبِنور وَجهِکَ غَشِّنی
لِیَصیرَ لیلیَ شامِسا
بِسَماع ذِکرِکَ لَذّتی
و اِلی هواکَ صَبابَتی
فَلَقَد قَصَدتُکَ والهاً
و لَقَد اَتَیتُکَ آنِسا
به مدیحۀ تو نمیرسم
نه به تازی و نه به پارسی
مگر آنکه وصف تو بشنوم
به زبان مردم پارسا
سخنم تمام و هنوز هم
عطشی نهفته به جان من
کلمات افاقه نمیکند
به سکوت میرسم ای بسا!
#زکریا_اخلاقی
@abadiyesher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹نام تو را میخوانند🔹
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
چه فقیران که به شکرانۀ یک تکۀ نان
یا مُعینَ الضُّعَفا! نام تو را میخوانند
چه غریبان که به شکرانۀ یک نیمنگاه
باز با حمد و ثنا، نام تو را میخوانند
میتوان از نفَس پاک درختان فهمید
که شب و روز، چرا نام تو را میخوانند
مرگ، حق است ولی عالم و آدم بیشک
لحظۀ خوف و رجا، نام تو را میخوانند
گه «بلال حبشی»، گاه «مؤذنزاده»
همه با بانگ رسا، نام تو را میخوانند
از ازل تا به ابد، جملۀ ارکان وجود
زیر لب، وقت دعا نام تو را میخوانند
#سارا_جلوداریان
@abadiyesher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹دفتر هستی🔹
تویی پیداتر از پیدا نمییابیم پیدا را
چرا مانند ماهیها نمیبینیم دریا را
نشانت میدهد جنگل، بیابان، رود، کوهستان
گمانم یک نفر آیینهکاری کرده دنیا را
نسیمی میوزد وقت اذان از دورهای دور
به آرامی نوازش میکند پلک سحرها را
تجلّی میکند حتی همین بید حیاط ما
اگر من هم بلد باشم تکلّمهای موسی را
تو نامت را نوشتی جای جای دفتر هستی
ولی ما نابلد بودیم و گم کردیم معنا را
#محمدمهدی_خانمحمدی
@abadiyesher
پسند كرده نگاهم به یك نگاه تو را
مرا صدا زده خورشید و قرص ماه تو را
به مصر من كه عزیزی،چه فرق خواهد داشت
هزار بار ببینم اگر به چاه تو را
من و تو مثل اساطیر قصّهها شدهایم
گدای قصّه مرا خواندهاند و شاه تو را
و در تمامی افسانهها نگاشتهاند
مرا همیشه گنهكار و بیگناه تو را
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد"
و مرگ، دست نگیرد به اشتباه تو را
و روزگار ببین! روزگار خوبی نیست
كه گاه روح مرا خسته كرده، گاه تو را
بیا كنار من، این تكستارههای حسود
صلاح نیست ببینند بیپناه تو را
تو را دلم به همان یک نگاه رؤیت کرد
كه #صبح_عید ببینیم جای #ماه، تو را
#مريم_کرباسی_نجف_آبادی
#طاعات_قبول
#عید_فطر_مبارک
#غزل از کتاب #خبرهای_خوب
@abadiyesher
#امام_خمینی قدسسره
#غزل
🔹انفاس مسیحایی🔹
مثل شیرینی روحانی یک رؤیا بود
سالهایی که در آن روح خدا با ما بود
یاد باد آن شکرین فرصت ایام وصال
که به کوتاهی یک خاطرۀ زیبا بود
وقت آیینه به تسبیح جمالش خوش بود
حال پروانه ز کار نگهش شیدا بود
کس ندانست که با او ز نهانخانۀ اُنس
چه حکایات لطیف و چه هدایتها بود
عارفی بود که در فصل بلند نگهش
باب نورانی برهان تماشا وا بود
همۀ آینهها را به تشهّد واداشت
نور اسماء و صفاتی که در او پیدا بود
هر چه از دامن خوشبوی کرامات افشاند
همه انفاس مسیحایی روحافزا بود
شرح اسرار سبکروحی او داشت نسیم
کاینچنین در چمن لاله و گل غوغا بود
پرده از راز شهیدان سحر بر گیرید
تا ببینند که با او چه کرامتها بود
#زکریا_اخلاقی
@abadiyesher
#غزل
مباد مسخ شدن در شبِ سراب، به پیش!
آهای لشکر بیتابِ آفتاب، به پیش!
نمانده راه زیادی به فتح این قلّه
مگرد مستِ دهاندرههای خواب، به پیش!
مباد لانه کند در دل تو نیرنگش
که کرکسی است پسِ جلد این عقاب، به پیش!
بیا به تاخت بتازیم در دل ظلمت
که صبح منتظر ماست، همرکاب به پیش!
به آسمان بنگر، گرچه سر به سر ابری است
کمان کشیده به پرتاب یک شهاب، به پیش!
جهان، جهانِ زیان است، پس خیال مکن
که بسته راهِ تو را حرف ناحساب، به پیش!
حسین این طرف و هرچه تیرگی آن سو
مشخص است، نمان ماتِ انتخاب، به پیش!
زنانِ عاشقِ بانوی نور و آب، به گوش!
آهای لشکر مردان بوتراب، به پیش!
اگرچه پیچ و خم و سنگ و صخره بسیار است
هنوز میرود این رود با شتاب به پیش
اسیرِ پرسش بیپاسخ است هر بنبست
مباش بند سوالات بیجواب، به پیش!
گشوده رو به تو آغوش، پرچمِ میهن
بدون واهمه، سرباز انقلاب، به پیش!
#میثم_داودی
@abadiyesher
هدایت شده از مهر جانان
بگو از قدرت ایران، همان ویرانهی آباد
که برهم میزند چشمی و صهیون میرود بر باد
قسم بر هیبتِ حیدر که در هر"وعدهی صادق"
هزاران آتش مهلک به جانِ نحسشان افتاد
بگو از قدر و فتاح و عماد و خیبر و سجیل
که آمد بر سر امثال قوم لوط و قوم عاد
تصاویرش رسیده، بعد از این اما چه میگویند؟
که هست آن گنبدِ سوراخ از پوشال یا فولاد؟!
بگو در خاطر تاریخ، غیر از نام ایران چیست؟
بگو بیریشهها، امروز و فردا میروند از یاد
دوباره جنگ، جنگی بین خوبیها و زشتیهاست
میان مهد استبداد وُ مرز و بوم استعداد
اگر کشتیم، پیروزیم اگر کشتند، میبازند
که ما با زندگانی دلخوشیم و با شهادت، شاد
بریده باد دست اجنبیها از سر کشور
بویژه آن سگِ زردِ جنایتپیشهی شیاد
شمیم تهنیت پیچیده بر ایرانِ اسلامی
هزاران مرگ بر خان یهود و آل استبداد
#علی_محمد_ابراهیمی_شیرازی
#شعر #غزل #ایران #وطن
┄┅═✧═┅┄
「➜• @mehrejanan」
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹بوی اجابت🔹
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سهشنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما...
دیگر به آخر خط دوری رسیدهایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی ردّ پای تو میبود پای ما
یک جمعه گریههای تو را درک میکنیم
عجّل، امام منتقم کربلای ما
#علی_ناظمی
@abadiyesher