#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
.
یک جمعه در عزای پریشان فاطمی
من بودم و مسیر خیابان فاطمی
.
دیدم تمام شهر عزادار مادرند
"باز این چه شورش است" به تهران فاطمی؟
.
باران اشک و شعر نگاه مرا گرفت
شاعر شدم به لطف فراوان فاطمی
.
در کوچه ای نشستم و دیدم بقیع را
در ازدحام پیرغلامان فاطمی...
.
گفتند: شاعران همه، با دعوت آمدند
خوش آمدی به شام غریبان فاطمی
.
دیدم نشسته اند تمامی شاعران
شانه به شانه داخل ایوان فاطمی
.
رفتم بروی منبر و دادند دست من
یکنسخه شعر خویش ز دیوان فاطمی
.
خواندم:که ذره زاده ی خاکیم، در حرم
گردیم زیر فرش شبستان فاطمی
.
"سرمایه ی محبت زهراست دین ما"
سلمان حیدریم و مسلمان فاطمی
.
شب های جمعه، کرببلا، گریه می کنیم
با ناله ی غریبِ "حسین جانِ" فاطمی
.
این اعتقاد ماست که بر سنگ قبرمان
حک می کنند پیرغلامان فاطمی
.
روضه گرفت و صحن پر از های و های شد
باران گرفت بود به رضوان فاطمی
.
بر خویش آمدم وسط کوچه غرق اشک
من، کوچه، فاطمیه و باران فاطمی...
.
این کوچه های تنگ چه اندوه اور است
در فاطمیه های پریشان فاطمی
.
جمعه غروب، بغض گلوی ولیعصر....
شاعر رسید بود به میدان فاطمی
#حامد_فلاحي_راد