مثلِ بارانی و در فصلِ بهارم نیستی
درخیالم هستی اما در کنارم نیستی
#محرم_زمانی
تو به شب به ماه تابان برسان سلام ما را
که به نزد من برآمد مه بی قرارم امشب
#محرم_زمانی
انقلابی میشود بر پا میان قلب من
هر زمان نام مرا روی لبت می آوری
#محرم_زمانی
عمرم به هـدر رفت و دلـم حـوصلـه دارد
این منطقِ عشق است که از من گله دارد
دوریِ تو از خانه ی من مسئله ای نسیت
خـورشیـد هـم از مـاهِ خـودش فـاصله دارد
#محرم_زمانی
عمرم به هدر رفت و دلم حوصله دارد
این منطقِ عشق است که از من گله دارد
دوریّ تو از خانهی من مسئلهای نیست
خورشید هم از ماهِ خودش فاصله دارد
#محرم_زمانی
بزن پلکی بهم امشب، نمی کوشم به آزارت
خدا حافظ بگو با من ، خدا یار و نگهدارت
به من گفتی دل آزارم ،دگر دل می کنم از تو
نمی آید کسی جز من سحرگاهان به دیدارت
بغل کن خاطراتت را برو هر جا که میخواهی
پریشان کن جهانی را تو با اندوه بسیارت
به شبهای سیاه من نشسته ماه غمگینی
کنون آهسته آهسته نگاهی کن به بیمارت
پس از اندوه و دلتنگی پریشان میشوی از غم
به من رو میکُنی بانو به مجنون دل آزارت
شنیدم از رقیبانم غمی در سینه ات داری
خودت هم خوب میدانی گره افتاده در کارت
اگر چه پیش روی تو هزاران باغبان باشد
یقین دارم نمی روید گلی دیگر به دربارت
هیاهو میکُنی هر شب ولیکن باز مغروری
غرور ارزانیت باشد، سرت سر گرم بازارت
#محرم_زمانی
این روزها ماندن به پای عشق دشوار است
قول و قرارِ دوست هم از روی اجبار است
#محرم_زمانی