eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما دم ز صلح و از خیانت میزنیم اما رهبر به ملت باز هم تبریک می گوید بین نگاه ما و او فرسنگ ها فرق است او مقصد این جاده را نزدیک می‌گوید او مملو از امید و نور و اقتدار آمد وقتی که دنیا از شبی تاریک می‌گوید تبریک اصلی گرچه از آن خود او بود رهبر به ملت باز هم تبریک می‌گوید @abadiyesher
روضه هایت همیشه احیا کرد قلب بی جان و خسته‌ی من را کاش میشد دوباره باز کنی چشم بیمار و بسته‌ی من را اشک ها قطره ای ز دریایت بغض ها پرتویی است از غم تو از سر این جهان زيادتر است ارزش روضه‌ی محرّم تو پدرم گفت خادم تو شوم مادرم گفت شاعرت باشم آه ارباب جان چه کار کنم؟ تا تسلّای مادرت باشم دست من را بگیر آقاجان پر ز هیچ است تنگی قفسم تو به دادم برس همان موقع که پر از طعم مرگ شد نفسم مرگ ما را جدا نخواهد کرد ما کنار توییم می‌دانم در بهشتی که نیست نام حسین قدر یک لحظه هم نمی‌مانم شعرهایم اگرچه آیینی است عاشقانه حقیقتا این است دین به جز عشق چیز دیگر نیست عشق تو کلّ دین و آیین است @abadiyesher
یک تیر بود و قلب سه کس را نشان گرفت تا حنجرش برید ز مولا امان گرفت قلب رباب خون شد و قلب حسین خون تا حرمله به‌ سمت عزیزش کمان گرفت خونی که از گلوی علی اصغرش چکید تا آسمان رسید و دل آسمان گرفت از آن زمان که تیر به قلب حسین خورد قلب زمین گرفته و قلب زمان گرفت آه از دل رباب ‌که در راه شام نیز می‌دید اصغرش روی نی آشیان گرفت باب الحوائج است علی اصغر حسین شاعر تمام حاجت خود را از آن گرفت @abadiyesher
چون با عمود آهنین شق القمر شد خورشید دشت کربلا خونین جگر شد آری ابو فاضل برادر خواند او را چون که برای مادرش زهرا پسر شد @abadiyesher
نوبت انتظار و عشق گذشت باید از عشق تو عبور کنم نکند باز وقت خوابیدن خاطرات تو را مرور کنم دل من در هوای دیدن تو زخم خورد و به غیر غم نرسید من که از تو نمی‌شوم دلگیر گرچه جور و جفات کم نرسید از جنون می‌شود به عشق رسید عشق معنای زندگی من است نکند این شکست خوردن‌ها رمز آغاز بندگی من است؟ دل به هر کس که بسته‌ام دیدم دل من را شکست آخر کار دل به او داده ام که می‌دانم می‌شود مرهم دلم این بار در زمان‌های سخت دلتنگی او به حال دلم چه آگاه است من به توحيد می‌رسم از عشق عشق مقصد نه، بهترین راه است @abadiyesher
یادش بخیر عیش من آن شب به راه بود یادش بخیر صورت تو قرص ماه بود دلشوره ها به بوسه‌ی وصلت تمام شد گیرم که بوسه چیدن از این لب گناه بود از چاله های گونه‌ی تو تا که رد شدم دیدم چقدر عطر تنت دل به خواه بود هر شب به یاد آن شب مستی دلم گرفت آن شب که شانه های تو غم را پناه بود چشمی به هم زدیم و زمان خوشی گذشت یادش بخیر دامنت آن شب سیاه بود @abadiyesher
دل من در کشاکش دوران از جنون جهان فراری شد نشد از عشق تو عبور کنم عشق تو عشق ماندگاری شد می‌شود با تو رو به باران رفت می‌شود در هوای تو جان داد می‌شود در تلاطم زلفت جان خود را به جای ایمان داد آسمان در نگاه تو جاری است کمی از عشق سر تر است دلت در جنون بی نشانه می‌مانی صاحب عشق برتر است دلت عشق در جان من پر از حرف است عشق را بی ترانه می‌خوانم نکند سرّ عشق فاش شود مبهم و ناشیانه می‌خوانم دوست دارم که عاشقت باشم عشق ما ای عزیز فانی نیست شعرهایم بدون تو مرده است شعرهایم اگر نمانی، نیست @abadiyesher
🚩 جاده‌‌ بی انتهای عشق ما را ببر به جاده‌ی بی انتهای عشق شاید شویم تا به ابد مقتدای عشق گرچه غریبه‌ایم تو ما را حساب کن شاید شویم در ره تو آشنای عشق ما غرق در سراب جهانیم و خسته‌ایم گاهی بتاب بر دل ما از صفای عشق اینجا هوا کم است برای نفس زدن گاهی بخواه عیش مرا در هوای عشق زیر لوای هیچ کسی نیستم که نیست جز پرچم حسین در عالم لوای عشق هرچه که گفته‌اند ز عشق این جهانیان خوش بنگری نبوده به جز ابتدای عشق ما را نجف به آخر احساس می‌برد آری علی‌ است تا خود محشر خدای عشق از ابتدا برای جنون شعر گفته‌ام ما را ببر به جاده‌ی بی‌انتهای عشق @abadiyesher
طبعم روان و مرثیه خوان تو بوده است اینجا زمان همیشه زمان تو بوده است چشمم همیشه در پی دیدار بوده و سالَم همیشه محو خزان تو بوده است این قلب پاره پاره‌ی من را که دیده‌ای از تیرهای تیر و کمان تو بوده است گاهی شراب می‌خورم و گریه می‌کنم بر روی جام جای دهان تو بوده است من شاعرم ولی به دو چشمت قسم هنوز اشعار من ز لطف بیان تو بوده است رفتی ولی برای دلم مانده‌ای هنوز این سینه سالهاست جهان تو بوده است @abadiyesher