eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مگو نشستن ما در سکوت بی‌ثمر است همین که خلوت خود را شکسته‌ای هنر است کسی به غربت من از تو آشناتر نیست ولی شناختم از تو هنوز مختصر است مرا به محکمه عقل می‌بری، اما هنوز در دل ما حکم عشق معتبر است به حرف هیچ‌کسی اعتنا مکن جز عشق که سرنوشت من و تو به دست یک نفر است همیشه فرصت عاشق شدن مهیا نیست مرا به حرف بیاور که مرگ پشت در است
مگو کنار تو اهل گناه خواهم شد بگیر دست مرا سر‌به‌راه خواهم شد مرا به سنگدلی با خودت قیاس مکن در این مقایسه هم روسیاه خواهم شد اگرچه برکهٔ آرام بوده‌ام یک عمر پلنگ‌وار هواخواه ماه خواهم شد بمان که حرف کسی روی من اثر نکند مرو که آینهٔ غرق آه خواهم شد اگرچه کلبهٔ متروک دیده‌ای ما را برای خستگی‌ات جان‌پناه خواهم شد
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم 🆔@abadiyesher
گیرم که بی‌دلیل دلت را شکسته‌ام اما به غیر تو به کسی دل نبسته‌ام زنجیر عقل راه مرا بر تو بسته بود این بند را به شوقِ تو از پا گسسته‌ام در غربتی که عشق برایم رقم زده‌ست یک عمر با خیال تو تنها نشسته‌ام دریا ندیده‌ام که‌ به این ننگ قانعم از زندگی گذشته و از خویش خسته‌ام چون سرو دل بریده‌ام از چارفصل باغ دلخوش به آسمانم و از خاک رسته‌ام 🆔@abadiyesher
با اینکه به جز یاد تو در دل هوسی نیست سرخورده‌تر از من به خدا هیچ‌کسی نیست تا آمدم از معجزه‌ی عشق بگویم گفتند به جز مرگ که فریادرسی نیست ای غم تو کجایی که در این شهر به جز تو با هیچ‌کسی حوصله‌ی هم‌نفسی نیست امروز که در دام تو افتاده‌ام ای عشق! گفتی که در این باغ پر از گل قفسی نیست قانون من ای عشق! همان بود که گفتم: در بند کسی باش که در بند کسی نیست @abadiyesher
عاقبت با گریه می‌گویم چه آمد به سرم ابرم و هرگز برایم راز‌داری ساده نیست.. @abadiyesher
بعد از این حالِ تو زار است، ببین کِی گفتم تازه این اوّلِ کار است، ببین کِی گفتم شیر هر قدر به آهو بسپارد دل و جان خصلتش باز شکار است، ببین کِی گفتم خواستی روز و شب از عشق بگویی، امّا پاسخت چوبه‌ی دار است، ببین کِی گفتم اینکه هرگز نچشد باغْ شکوفایی را بهتر از داغِ بهار است، ببین کِی گفتم حرفِ خودشیفتگی نیست، ولی پای غمت چون من انگشت‌شمار است... ببین کِی گفتم... @abadiyesher
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
باور نمے ڪنم به ڪسے دل سپرده ای وقتے مرا به سادگے از یاد برده ای . در حیرتم ڪه با همه ے سردمهرے ات دست مرا چگونه به گرمے فشرده ای . در عشق با غرور به جایے نمے رسی شادم ڪه پیش خویش مرا ڪم شمرده ای . با اینڪه دفن شد همه ے خاطراتمان اما هنوز در دلِ تنگم نمرده ای . اے دل! به جاے شڪوه، جواب مرا بده تو از ڪسے به غیر خودت زخم خورده ای؟ .
قلب افسرده زیاد و دل خرسند کم است روزگاری‌است که در آینه لبخنـد کم است @abadiyesher
نمی‌دانـم سرانجــام دل بی‌آرزویم چیــست ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست @abadiyesher
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
در عشق با غرور به جایی نمیرسی 👌👌👌👌 @abadiyesher