در دلم این روزها چیزی بجز آشوب نیست
اهل قاجاری و در فکرت بجز سرکوب نیست
قلب من همچون درختی شد ولی این را بدان
اینکه رویش یادگاری می نویسی چوب نیست
طعنه های اهل کنعان سخت تر از مردن است
دوری یوسف دلیل گریه ی یعقوب نیست
زخم من با زخم های تازه بهتر می شود
خاطراتت را بیاور حالم اصلا" خوب نیست
هی نگو پای تمام غصه هایت صبر کن
غصه های من شبیه قصه ی ایوب نیست
#محمدشیخی
خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری
دم به دم یاد تو و درد و غم و بیداری
برو هر جا بنشین پشت سرم حرف بزن
این چنین نیست ولی رسم امانت داری
قهوه ی تلخ رقیبان که مرا خواهد کشت
سهم من از تو شد این رسم بد قاجاری
دل من خواست که یک بار دگر برگردی
دیگر از جانب من نیست ولی اصراری
همه گفتند که تو خنده کنان می رفتی
خسته ام از تو و این ماضی استمراری
#محمدشیخی
بى تو بى فايده و بى هيجان است جَهان
مثل يك پنجره كه منظره اش ديوار است ..
#محمدشیخی
بى تو بى فايده و بى هيجان است جَهان
مثل يك پنجره كه منظره اش ديوار است ..
#محمدشیخی
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو
میوه ی بیرون زده از باغ،حق عابر است
#محمدشیخی