نرمی صورت تو برف ندارد
معنی چشم تو را «ژرف» ندارد
خواستم از تو بگویم من و دیدم
آن که مبهوت تو شد حرف ندارد
بوسه ای چند به من ده تو و بستان
کاسبی جز به لبت صرف ندارد
ایستادم بخرم عشق تو اما
دل دیوانه من ظرف ندارد
پشت این پنجره ام محو تماشا
نرمی صورت تو برف ندارد
#محمدعلی_هادیان_ندوشن «درود»