eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لحظه‌ای را که در آغوش تو باشم، انگار در غزل‌خیز ترین نقطه‌ی دنیا هستم...!
به آرامی پریشان کرد خاطرجمعیِ ما را! اصولِ دلبری را مو به‌ مو امشب رعایت کرد...
ای شیخ،به جز ذکرِ تهی کاش به تسبیح تعدادِ گناهانِ خودت را بشماری...
صبحی که با نگاه تو آغاز می شود پایانِ لحظه های غم انگیزِ دیشب است
از بس که نبودی، لقب شاه زیاد است چندی‌ست که بر آینه‌ها آه زیاد است یک راه فقط نیست مگر جاده‌ی موعود؟ گفتند به ما بی‌تو ولی راه زیاد است حرف است فقط... هیچکسی جمعه برایت هم‌آه نشد، گرچه که همراه زیاد است می‌ترسم ازآن‌روز که گویند که این‌کیست! اطراف شما آدم خودخواه زیاد است برگرد و به این شب‌زدگان، ماه نشان دِه در دور و بَرم عالِم گمراه زیاد است هرچند که یوسف‌تری از یوسف کنعان افسوس که در کشور ما چاه زیاد است...!
نسیمی روی دوشش میهمان شد...استراحت کرد پس از آن روسری از روی مویش رفعِ زحمت کرد برایم شیطنت می‌کرد و روی شانه می‌آمد گمانم گفت سنگین باش...مویش را نصیحت کرد به آرامی پریشان کرد خاطرجمعیِ ما را اصولِ دلبری را مو به مو امشب رعایت کرد دهانم را به صرفِ بوسه‌ای از طعمِ لب‌هایش به لبخندی به این مهمانیِ پُرشور دعوت کرد به قدری چرخ زد با دامنِ گلدار و رنگینش که عطرِ دامنش را با تمامِ خانه قسمت کرد...
شبانه‌روز تو بانوی قصه‌ام بودی پس از نماندنِ تو داستان به درد نخورد
نگاه کرد مرا لحظه‌ای، ولی نشناخت! چقدر فاصلهٔ عشق و کینه کوتاه است
دخیلی بر تمام ریل‌های شهر می‌بندم توکل بر خدا... شاید قطارِ رفته برگردد... 🆔@abadiyesher
تو که راهی شدی نمی‌دانی معنیِ بی‌قرار یعنی چه مثل یک ماهوارهٔ تنها گم‌شدن در مدار یعنی چه حملهٔ لشکرِ غزل دیدی؟ امشب از حسِ شعر لبریزم غرق آرامشی نمی‌فهمی لحظهٔ انفجار یعنی چه می‌روی سمتِ یک فراموشی چمدانی گرفته دستت را شاعری بی‌قرار می‌فهمد سوتِ تلخِ قطار یعنی چه تو دلم را زدی به دریاها این دلی که ندیده دریا را چشم دریایی‌ات به من فهماند آبیِ بی‌گدار یعنی چه مدتی می‌شود پُر از دردم مثل یک سالِ پیشِ حالِ خودت تو خودت هم که خوب می‌دانی قرص روزی سه‌بار یعنی چه باز با میله‌های موّاجی چشم‌های تو در محاصره‌اند مژه‌هایت به من نشان دادند آسمان در حصار یعنی چه با شنیدن نمی‌شود فهمید حال و روزم چگونه می‌گذرد تا نبینی مرا نمی‌فهمی مردهٔ بی‌مزار یعنی چه
نگاه کرد مرا لحظه ای ...ولی نشناخت! چقدر فاصله عشق و کینه کوتاه است ... @abadiyesher
هر جایِ این جهان بروی غرقِ غربتی ... برگرد سویِ من که وطن چیز دیگری است! @abadiyesher