من نمک گیر تو و اجداد و اولاد توام
چون به دست خالــی من آب و نــان دادی حسین
رقّـت قلبـم زیـــاد و جسـم و روحـم شسته شد
تا ز چای روضه ات یک استکان دادی حسین
#محمد_فردوسی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 💔🥀
ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است
علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست
سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلا ً برای من کسی محبوب نیست
واقعا ً من دوستت دارم عزیز فاطمه!
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با من ِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست
طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست
کربلا می خواهم آقا ... التماست می کنم
نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست
#محمد_فردوسی
#امام_زمان_عج_مناجات
اینچنین احساس کردم بین رؤیا بارها
میزنم بوسه به دست و پایت آقا بارها
خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب
سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها
با چنین وضعِ وخیم و رو به قبلهبودنم
حال و روزم را شدی هر روز، جویا بارها
ای طبیبی که به دنبال مریضت میروی
با وجودی که مرا کردی مداوا بارها...
... کور بودم که تو را نشناختم، عیب از من است
شد حجابِ دیدگانم حُبِّ دنیا بارها
این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش
من ولیکن کردهام امروز و فردا بارها
چشمپوشی از گناهان معنیاش این است که
با تغافل میکنی با من مدارا بارها
کِشتی اُنسِ مرا طوفانِ شهوت غرق کرد
ریخته بار مرا در قعر دریا بارها
جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب میشود
آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها»
بارهایم را خریدی، ای خریدار کریم
مادرت بس که سفارش کرد من را بارها
✍ #محمد_فردوسی
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است
آنگونه که دل همه ی ما خراب شد
زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت
در ذره ذره های دلم انقلاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
"یک نیمه اش حسن شد و یک نیمه اش حسین"
از شدّت بزرگی اش عالی جناب شد
از بس که شأن و منزلتش پر بها بود
وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد ...
... آمد ندا که نام دل آراش زینب است
این گونه شد که زینت بابا خطاب شد
,,قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید
از او سعادت دو جهان را طلب کنید,,"
ما از ازل گدای پریشان زینبیم
شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم
با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس
یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم
ما را خرید و نوکر اربابمان نمود
ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم
طعم شراب کوثری او زبانزد است
مست و خراب باده ی جوشان زینبیم
با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود
ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم
حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است
تا روز حشر ما همه حیران زینبیم
مثل خدیجه هستی خود را فدا نمود
مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم
او یک تنه مقابل دشمن قیام کرد
دلداده های رزم نمایان زینبیم
,,مانند مرد باشد اگر چه که خانم است
خون علی میان رگش در تلاطم است,,
او آمده زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح بر تن هر مرده جان دهد
او آمده که با کرم کردگاریش
با نور خویش بر سر ما سایه بان دهد
او آمده که آیه ای از هل اتی شود
بر دست های خالی ما آب و نان دهد
او آمده که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه برگ امان دهد
او آمده که با نفس مصطفاییش
قد قامت نماز ولا را اذان دهد
او آمده پیمبر خورشید طف شود
در ماجرای کرب و بلا امتحان دهد
او آمده که حق خودش را ادا کند
یعنی به راه عشق، دو تا نوجوان دهد
او آمده برای حسین خواهری کند
او آمده که خواهریش را نشان دهد
,,خواهر- برادری که عزیز دل هم اند
تنها همین دو عاشق و معشوق عالم اند,,
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای
در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست
آیینه ی شکسته ی صحرای کربلا!
مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست
بر شانه ی صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست
در ذیل خطبه های فصیح تو گفته اند:
اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست
شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت
از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست
زینب شدی که زینت شیر خدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
,,در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی
این بس بُوَد که عالمه ی بی معلمی,,
هر دختری که دختر زهرا نمی شود
هر بانویی که زینب کبری نمی شود
دار و ندار حضرت حیدر، مجلّله
جز تو کسی که "زینت بابا" نمی شود
وصف و مدیحت همه ی خاندانتان
در فهم و عقل ما به خدا جا نمی شود
پرونده ی زمین و زمان، زیر دست توست
بی اذن تو که نامه ای امضا نمی شود
صبر و ادب به پای تو قد خم نموده اند
این واژه ها بدون تو معنا نمی شود
دریا اگر مرکّب و گل ها قلم شوند
یک شمّه از فضائلت انشا نمی شود
عیسی به نام نامی تو می دهد شفا
بیخود مقام او که مسیحا نمی شود
شأن و مقام حضرت مریم ز مهر توست
بی مهر تو که بانوی دنیا نمی شود
,,صدّیقه و زکیّه و تندیس عفّتی
تو گوهر مقدّسه ی بحر عصمتی,,
آیینه ی تمام کمالات مادری
یادآور جلال و کمال پیمبری
مستجمع جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو، چه باوری؟
حیدر اگر به شهر علوم نبی در است
بانو! تو هم به شهر وصال حسین، دری
وقتی به روی دست نبی گریه می کنی
چشم انتظار دیدن روی برادری
در پای درس مادر خود پا گرفته ای
بیخود نشد که عالمه ی آل حیدری
علم لدنّی تو گواه کمال توست
الحق که از سلاله ی زهرای اطهری
با نطق حیدری و بیانات فاطمی
ویرانگر قبیله ی شوم و ستمگری
با هر کلام خود به عدو تیغ می کشی
در رزم خود شبیه برادر، دلاوری
,,با قدرتت به قله ی دل ها علم زدی
فتح الفتوح آل علی را رقم زدی,,
ای بانویی که اسوه شدی بر ادیب ها
مدح و فضائل تو بُوَد از عجیب ها
با هر خطابه ی تو علی زنده می شود
مبهوت ذوالفقار کلامت خطیب ها
وقتی که با حسین خودت حرف می زنی
پیچیده می شود همه جا عطر سیب ها
ای یادگار فاطمه، علیا مخدّره
زهرا نسب شدی که شوی از نجیب ها
وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است
اصلاً نیاز نیست وجود طبیب ها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست
ای بهترین تجلّی امّن یجیب ها
طعم خوشی و طعم بلا را چشیده ای
ای مَحرم تمام فراز و نشیب ها
تفسیر داغ در نظرت جز "جمیل" نیست
محو شکوه عشق تو صبر و شکیب ها
در ظهر واقعه چقَدَر غصه
#محمد_فردوسی.
#میلاد_حضرت_زینب
#روز_پرستار