شاه باشم یا گدا محتاج دستان توام
در مسیرت رودمو لبریز باران توام
آسمان و پر که هست اما بدون عشق تو
عاجز از پروازمو دلتنگ باران توام
زنده خواهد کرد نام تو زمین مرده را
در همین دوران پی اعجاز پنهان توام
واژهایم ناتوان در وصف خوبیهای تو
شرم دارم که بگویم من غزل خوان توام
در کویر دردهایت گم شده تصویر من
یک بیابان گرد زیر عشق سوزان توام
قامت خورسید در صحن جلوه میکند
سخت مبهوت تلالوهای ایوان توام
دست هرکس نیست داروی من اما در نجف
خیره ام بر گنبدو دنبال درمان توام
رفت هر جا پای من برگشت اینجا پیش تو
سالها چون که نمک گیر تب نان توام
#محمد_گودرزی