eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ز بزمم رفت دوش و آمد امشب مُردم از خجلت! که از دیشب زِ هجرش مانده بودم زنده تا امشب
صبـر است علاج هجـر، دانم امّا چه کنـم، نمـی‌توانـم..
گر ز تن جانم و از سینه دل آید بیرون تخم مهرت کِی‌ام از آب و گل آید بیرون گر مرا ریشۀ جان ز آب و گل آید بیرون مهر جور تو مبادم ز دل آید بیرون عشق جرمی است که در روز قیامت از خاک این گنه هرکه ندارد خَجل آید بیرون عهد من گر گسلد یار، دلم ممکن نیست کز کف آن بت پیمان‌گسل آید بیرون حذر از آه من سوخته‌جان کن کآتش بارد ابری که ز دریای دل آید بیرون هست دنیا چو خرابات، که شد هرکه در آن داخل از کردۀ خود منفعل آید بیرون چه عجب زین دل پرجوش که چون عِقد گهر اشکم از دیده به هم متصل آید بیرون کی تواند رهد از قید خودی، خود "مشتاق" مگر از خویش به امداد دل آید بیرون شاعر قرن دوازدهم 🍃
ز بزمم رفت دوش و آمد امشب مُردم از خجلت که از دیشب زِ هجرش مانده بودم زنده تا امشب
‌‌شبی گریم شبی نالم ز هجرت داد ازین شبها به شبهای غمت درمانده ام فریاد ازین شبها