eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
78 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من بار دیگر از غزلت جان گرفته ام از بیت بیت شعر تو ایمان گرفته ام بعد از شروع هر شب بارانی ات هنوز پاییز را بخاطرت آسان گرفته ام‌ آبان چشمهای تو‌را میتوان سرود وقتی برای لمس تو باران گرفته ام از خش خش صدای همین برگهای زرد حالی عجیب، سخت و پریشان گرفته ام پاییز را گره زده ام با نگاه تو این فصل را همیشه گروگان گرفته ام از روزگار بی کسی ام دل بریدی و .. بعد از تو‌باز شام غریبان گرفته ام درد آشنای خوب قدیمی ندیده ای ؟ من سالها از عشق تو سامان گرفته ام با حسرتی که حال و هوایش نگفتنی ست در آخرین نگاه تو‌پایان گرفته ام 💤ℒℴνℯ⤵️ ┅✶❤✶┅
من بار دیگر از غزلت جان گرفته ام از بیت بیت شعر تو ایمان گرفته ام بعد از شروع هر شب بارانی ات هنوز پاییز را بخاطرت آسان گرفته ام‌ آبان چشمهای تو‌را میتوان سرود وقتی برای لمس تو باران گرفته ام از خش خش صدای همین برگهای زرد حالی عجیب، سخت و پریشان گرفته ام پاییز را گره زده ام با نگاه تو این فصل را همیشه گروگان گرفته ام از روزگار بی کسی ام دل بریدی و .. بعد از تو‌باز شام غریبان گرفته ام درد آشنای خوب قدیمی ندیده ای ؟ من سالها از عشق تو سامان گرفته ام با حسرتی که حال و هوایش نگفتنی ست در آخرین نگاه تو‌پایان گرفته ام 💤ℒℴνℯ⤵️ ┅✶❤✶┅
خنده بر روی لبت هر چه  پدیدار شده قلب دیوانه ی من تشنه ی دیدار شده شاعرت بودم و هستم غزلم را دریاب که غمم باز در این واژه تلمبار شده مضطرب هستم و ای کاش که شاهد بودی به همین دل که به چشم تو‌گرفتار شده بر سرم ریخته شد آجر ویرانگی ام این فرو‌ ریختگی روی من آوار شده دوریت آمده هر بار مرا آب کند که دلم سخت از این فاصله بیزار شده کاش از روزنه ی عشق خودت میدیدی که‌ دل نشئه ی  من با تو چه هوشیار شده ‌‎‎ ‎‎‎‎‎‎