سکوت ، بغض ، ترانه ، شروعِ ویرانے
هجومِ خاطره ها ، گریه های طولانے!
💔
دوباره خیره شدن ، زل زدن به تنهایے
سقوط ، دلهره ، دلواپسے ، پریشانے!
💔
صدای خنده ی او ،حس تلخ دلتنگے
صدای گریه ی من ،ضجه های پنهانے!
💔
کجاست چشم سیاهش،نگاهِ غمگینش؟!
جهان و جانِ کِه شد آن دو ابر بارانے؟!
💔
تمام دلخوشے ام بود و آه صد افسوس
تمام دلخوشے ام را کسے به آسانے
💔
گرفت از من و آتش به زندگے ام زد
گرفت از من و من ماندم و پشیمانے
💔
که کاش لحظه ای از او نمیشدم غافل
درست مثل نگهبان ، کنارِ زندانے!
💔
و کاش معجزه وار از جهانِ لعنتے اش
به سمت من بِدَوَد در غروب پایانے!
💔
#پریا_دریایی