eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را … بهمنی
با تمام ابر‌های در سفر همراهِ ما گفته‌ایم از این‌که پایانی ندارد راه ما زنده‌ایم و از نظرها غالبا پنهان، بناست بر همه پوشیده باشد راز مخفیگاه ما ما کبوترهای چاهی، گاه بی‌هم‌صحبتیم هرکه دلتنگ است گاهی سر کند در چاه ما ما رفیق وعده‌های قبل و بعد خرمنیم ذرّه‌ای جریان ندارد آب زیرِ کاه ما ما غروب جمعه‌های بی‌تفاوت نیستیم در دل هرکس نمی‌افتد غم ناگاه ما ما به روی بام می‌میریم هم‌چون آفتاب بر سر پیشانی ما می‌درخشد ماه ما نعش ما پروانه‌ها را باد با خود می‌برد می‌رود از دست گاهی فرصت کوتاه ما ما سوار اسب‌های بال‌دارِ عزّتیم در زمین پیدا نمی‌شد مرکب دلخواه ما غرّشی کردیم روزی آن‌چنان‌که سال‌هاست هیچ کفتاری نمی‌آید به جولانگاه ما دل در آتش، سینه خاکستر، جگرهامان مذاب آه اگر روزی بگیرد دامنی را آهِ ما ... بهمنی
💚🍃 تو مَثلِ قُوم صَهیونی که با آن چِشم زِیتونی به اِشغالَت دَرآوردی دلِ من،این فِلسطِین را بهمنی