رفتی و هر قَدَمَت "یک دهه" قِدمَت آورد!
این همان مرد جوان است اگر بشناسی...
#کاظم_ذبیحی_نژاد
زلفِ موّاج و لبِ برّاق و چشمی لات داشت...
هم نجیب و ناز بود و... هم که تحصیلات داشت!
عشق فیزیک و خصوصاً بخش مغناطیس بود
برق چشمش نسبتی با اُهم و وُلت و وات داشت...
خارج از موضوع درسی، اهل «منطق» بود و «شعر»!
از همین رو منطقی مایل به احساسات داشت...
چشمهایش مملو از: «ای دوست! من میخواهمت...»
اخمهایش هیبتی سرشار از «هیهات» داشت!
مردم آزاری و شهرآشوبی و عاشق کشی
ماه من از بخت بد خیلی از این عادات داشت!
مثل حوّا مِهر خود را خوشه ای گندم نهاد...
گرچه انبار خدا از هر دری غلّات داشت!
#کاظم_ذبیحی_نژاد
معشوقهی شاهانی...حوریّهی عابدها...
ناقوسِ کلیسایی، گُلدسته مسجدها...
مو، آتش نمرودی...! لب ها: گل داوودی...!
جمع است درونِ تو مجموعه ای از ضدها..!
بویِ تو که می پیچد برق دِهِمان جور است
از عطر تو می آید نیرویِ مولّدها!
هرجشن که می رقصی، می آید و می لرزد
جان بر لب حضار و دست و دل عاقدها..
حق با منِ مجنون است اما چه کنم وقتی
دل می بری از قاضی...و تک تکِ شاهدها..؟
#کاظم_ذبیحی_نژاد
زلفِ موّاج و لبِ برّاق و چشمی لات داشت...
هم نجیب و ناز بود و... هم که تحصیلات داشت!
عشق فیزیک و خصوصاً بخش مغناطیس بود
برق چشمش نسبتی با اُهم و وُلت و وات داشت...⚡️
خارج از موضوع درسی، اهل «منطق» بود و «شعر»!
از همین رو منطقی مایل به احساسات داشت...
چشمهایش مملو از: «ای دوست! من میخواهمت...»
اخمهایش هیبتی سرشار از «هیهات» داشت!
_مردم آزاری و شهرآشوبی و عاشق کشی_
ماه من از بخت بد خیلی از این عادات داشت!
مثل حوّا مِهر خود را خوشه ای گندم نهاد...
گرچه انبار خدا از هر دری غلّات داشت!
#کاظم_ذبیحی_نژاد
@abadiyesher