eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتی و هر قَدَمَت "یک دهه" قِدمَت آورد! این همان مرد جوان است اگر بشناسی...
زلفِ موّاج و لبِ برّاق و چشمی لات داشت... هم نجیب و ناز بود و... هم که تحصیلات داشت! عشق فیزیک و خصوصاً بخش مغناطیس بود برق چشمش نسبتی با اُهم و وُلت و وات داشت... خارج از موضوع درسی، اهل «منطق» بود و «شعر»! از همین رو منطقی مایل به احساسات داشت... چشمهایش مملو از: «ای دوست! من میخواهمت...» اخمهایش هیبتی سرشار از «هیهات» داشت! مردم آزاری و شهرآشوبی و عاشق کشی ماه من از بخت بد خیلی از این عادات داشت! مثل حوّا مِهر خود را خوشه ای گندم نهاد... گرچه انبار خدا از هر دری غلّات داشت!
معشوقه‌ی شاهانی...حوریّه‌ی عابدها... ناقوسِ کلیسایی، گُلدسته مسجدها... مو، آتش نمرودی...! لب ها: گل داوودی...! جمع است درونِ تو مجموعه ای از ضدها..! بویِ تو که می پیچد برق دِهِمان جور است از عطر تو می آید نیرویِ مولّدها! هرجشن که می رقصی، می آید و می لرزد جان بر لب حضار و دست و دل عاقدها.. حق با منِ مجنون است اما چه کنم وقتی دل می بری از قاضی...و تک تکِ شاهدها..؟
زلفِ موّاج و لبِ برّاق و چشمی لات داشت... هم نجیب و ناز بود و... هم که تحصیلات داشت! عشق فیزیک و خصوصاً بخش مغناطیس بود برق چشمش نسبتی با اُهم و وُلت و وات داشت...⚡️ خارج از موضوع درسی، اهل «منطق» بود و «شعر»! از همین رو منطقی مایل به احساسات داشت... چشمهایش مملو از: «ای دوست! من میخواهمت...» اخمهایش هیبتی سرشار از «هیهات» داشت! _مردم آزاری و شهرآشوبی و عاشق کشی_ ماه من از بخت بد خیلی از این عادات داشت! مثل حوّا مِهر خود را خوشه ای گندم نهاد... گرچه انبار خدا از هر دری غلّات داشت! @abadiyesher