eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سہ‌شنبہ من و حسرتے بیڪران براے هواے خوش جمڪران دعاے فرج ، مهر و سجاده و دو رڪعٺ نماز امام زمان
🍃 گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم از دعـایش روز و شب سـود فـراوان مـی بـرم
جمعـه‌شد باز دل و روح و روان درگیرت می‌کشد سمت تو هر سوخته را زنجیرت اسب را زین کن و شمشیر بکش زود بیـا ما به قــــربان تو و اسب تو و شمشیرت سن مان کمتر از اینست خودت می‌دانی حسرتت کــــرده سر و ظاهر ما را پیرت کار دنیـــــــــا شده بازیچه‌ی بی تدبیران چشممـــان هست به در تا برسد تدبیرت کاش یک روز شود مثـل طلایی مرغوب مس بی ارزش مـــــــان از مدد اکسیرت باید از حق و عدالت بنویسی هـــــــرجا یک جهـــــــان منتظر خط تو و تحریرت روی زیبـــای تو را می طلبد جان هرچند هست در آلبوم سینه یمـــــــان تصویرت
کاری کن ای عزیز! زلیخا شود دلم یوسف اگر تویی، جگر غرق خون کم است ... ؟
در نبودت دلمـــــــان غصه فراوان دارد *زندگی درد بزرگیست که جــریان دارد رعد سختی خفه در حنجره‌ها جا مانده چشــــم ها هم هوس ریزش باران دارد شده بازار صداقت همه‌جا خوار وکساد گذر حیـله ولی سکه و دکـــــــــان دارد مثل حــــافظ سـر آن بید شده می لرزد هر کسی در دل خود شعله ایمــان دارد ناخــــــــدا! زود بیـا کشتی ما را دریاب باز دریـای بدی نیت طوفــــــــــان دارد جمعه و منتظــر عیـد حضورت هستیم دیدن مـــــاه نوی روی تو امکـان دارد؟ *برگرفته از شعر جناب علی صفری؛ "زندگی درد قشنگیست که جریان دارد" ✒️
کی می شود ابر غصه ها وا بشود خورشید ترین هلال پیـــــدا بشود کردیم دعـــــــا ولی نبود از ته دل باید که خودش دعــا کند تا بشود
دل بسته‌ی تو هستند چشمان غرق ژاله ای آرزوی خوبان! ای بهترین سلاله! از سلسبیل جدت مستی گرفته جریان او چشمه شراب و تو کوزه و پیاله در کهکشان چشمت پیداست نجم ثاقب به‌به به این توازن، تصویر و نور و هاله شب تیره و طلوعت درمان غصه‌داران پایان دردهایی، پایان زجر و ناله تاج سر جهانی، سلطان حق از امروز خورشیدی‌ات مبارک ای ماه پنج‌ساله!
بر سفره هفت‌سین خود غم داریم در غیبت تو اشک دمادم داریم صد سین وُ اگر اضافه‌تر هم باشد سیمای تو را هنوز ما کم داریم 😭
راه اگر تار و سیاهست توقف ممنوع! یا جهان غرق گناهست توقف ممنوع! قرنها طی‌شده تا وقت گشایش برسد عاشقان! آخــر راهست توقف ممنوع! @abadiyesher
راه اگر تار و سیاه است توقف ممنوع! یا جهان غرق گناه است توقف ممنوع! قرنها طی‌شده تا وقت گشایش برسد عاشقان! آخــر راه است توقف ممنوع! @abadiyesher
کِی توانم دیده را محو تماشایت کنم؟ یک نظر برصورت و چشمان شهلایت کنم یک نگه کن بر دل بشکسته و بی‌تاب من تا که جانم را فدای ماه رخسارت کنم باده‌ام را از شراب عشق خود لبریز کن تا که خود را مست آن پیمانه‌ی نابت کنم گرچه قلب ودیده‌ام شایسته روی تو نیست عاقبت این دیده را فرش ره پایت کنم گر به رویم چهره بگشایی٬ ز شوق روی تو هستیِ خود را نثار چهره‌ی ماهت کنم سائلت را گر برانی از حریمت یا کریم تا گشایی درگهت٬ هر دم تمنایت کنم تو بیا بر دیده‌ی خونبار من دستی بکش تا توانم هر دو را وقف قدمهایت کنم @abadiyesher
أتنفس حبك🕊🤍 صبحی که عاشقت نشوم بی‌شروع باد..! @abadiyesher