وقتی جوابم می دهی با عشق: جانم!
من صاحب عالی ترین حالِ جهانم
تو خلسه ی تخدیری ِ یک جنسِ نابی
من با تو در اوجِ نشاطم، شادمانم!
کافی ست تا لب تر کنی، باران بگویی!
من آسمانها را به اینجا می کشانم
گنجشک ها بر دامنت سر می گذارند
در سایه سارِ دستهایت، مهربانم!
برفی ترین کوهِ حوالی، شانه ی توست
من برف را از شانه هایت می تکانم
کندوی چشمانت عسل خیزاست وشیرین
زنبورها را از نگاهت می پرانم!
می خواستم از رازِ لبهایت بگویم
قُفلی زده لبهای سرخت بر دهانم!
این ماجرای ما از آخر گشته آغاز
من ابتدای ِ انتهای ِ داستانم!
#یدالله_گودرزی
🍃◍⃟💗🌼
با یک نگاهِ ساده دل از دست میدهم
دنیا همین معاشقهی دام و دانه هاست...
#یدالله_گودرزی
با یک نگاهِ ساده دل از دست میدهم
دنیا همین معاشقهی دام و دانه هاست...
#یدالله_گودرزی
من یک غریب بی پناه و دوره گردم
بُگذار گِرداگردِ چشمانت بگردم
آن چشمها، عطّار نیشابوریام کرد
من شاعر فیروزههای لاجوردم
آبیتر از چشمانِ تو هرگز ندیدم
من دل به دریا میزنم دریانوردم
آوارهام، چون کولیانِ بی سرانجام
دیوانهام، با اندرونم در نبردم
میخواهمت ای سرنوشتِ ارغوانی
عمری اگرچه در پیات تاخیر کردم
قطعیترین بُرهانِ ایمانم تویی، تو!
باور مکن از انتخابم باز گردم
آخر به قلبِ سُرخِ خنجر میزنم من!
پایانِ خونینِ شهابِ سهروردم !
#یدالله_گودرزی
این دل شکستنیاست،کـمی التفات کن
در حمـل و نقـلِ این دلِ من،احتیاط کن...!
دارد هـوای رابـطـههـا،خـوب مـیشود
کـوشش بـرای وُسعـتِ ایـن،ارتـبـاط کن...
ایمهربان! که قهرِ تو از حد گذشتهاست
فـکـری بـرای پاسـخِ ایـن،شـایـعــات کن...
من با کـمی نگاه و عسل خـوب میشوم
درمـانِ مـن،بـه داروی چـای و نبـات کن...!
بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب
رُخ بـر رُخـم گُـذار،مـرا کیش و مات کن...
بـازارِ شعـر و عـاطفـه و گُـل،کسـاد شد
یکمدتی کنـارِ کوچهی باران بساط کن...
قلبم بهدسـتِ توست،مبـادا کـهبشکنی
جــانِ تـمــامِ آیـنــههــا، احتیــاط کن...!
#یدالله_گودرزی
قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنی
جانِ تمامِ آینه ها احتیاط کن !
#یدالله_گودرزی
تا که از حادثهی چشم تو آکنده شدم
محوِ تو گشتم و چون ذرّه پراکنده شدم !
لشکرِ هند به لاهورِ دلم اردو زد
من به کشمیرِ نگاه تو پناهنده شدم..!
طرح اسلیمی ِگیسوی تو تابم را بُرد
گردِ خورشید تنت گشتم و تابنده شدم
گرچه قانون ِلبت، ساز مخالف میزد
من ز موسیقی چشمان تو رقصنده شدم
چشمهای تو مرا فرصت بهروزی داد
آن قدر لطف به من کرد که شرمنده شدم
عشق ِبی وقفه به تو شانِ خداوندی داشت
دست برداشتم از عاشقی و بنده شدم!
#یدالله_گودرزی
@abadiyesher
مردان برای جاودانگی میجنگند
ماه را فتح میکنند
می نویسند
کشورگُشایی میکنند
می کُشند و کُشتـه میشوند …
اما زنان برای جاودانگی
کافی است معشوقِ شاعری شوند
تا نام و یادشان را در شعـر
جاودانـه کند ...
#یدالله_گودرزی
@abadiyesher