عشقمان را همه جا جار زدیم
آگهی کرده به دیوار زدیم
آرزوهای بزرگ خود را
با طناب دلمان دار زدیم
فرصت ناله و فریاد نبود
کنج ایوان غزل تار زدیم
نیمه شب با قلم و دفترمان
شعر گفتیم و کمی زار زدیم
مثل یک آیینه بودیم،ولی
رنج ها دیده و زنگار زدیم
#مارال_افشون🌱
#مهر_و_ماه
ای فڪرهـای لعنتـی احمقـانـه ام
ایـن وقت شب بـه مـن چـه ڪه او در خیـال ڪیست!
#پدیده_زارع
یڪ ڪمے هم درس دین👳 باید بخوانے عشق من📝📚
در جواب السـلام ؛ ڪس نگوید زهــرمــار 😳🙊
درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست...
شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید!
#عنصری_تبریزی
با دو تا چشم ، حریف همه ی شهر شدی
فکرِ کشور به سرت بود،که عینک زده ای ؟
#رضا_قاسمی
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیرخودکردی دعایم کن
که آخرین نفس را در این قفس بزنم
باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند
بشود فاشِ همه راز اشارات نظر!
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند
#علیصفری
قهوه می ریزم برایت نیستی آنسویِ میز
هِی شکر می ریزم و تلخ است
جایِ خالی ات...
#معصومه_صابر
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!
نمیبینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز می گردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستی ام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر می گشتم از امروز می دیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت این ها بود، خوبم... بهترم یعنی!
| #مهدی_فرجی |
گرچه ازجنس گلی ازخودِ گل نازتری
بین صد گونه ی گل از همه طنازتری
به خدایی که مرا ساده گرفتار توکرد
از غـم و سیل بـلا خـانه بــراندازتـری
آخر ازعشق تو گاهی به خیالم نرسد
که بجویم نفسی هـمدل و همرازتری
در پس پنجره ی منزل حافظ مَنشین
که کنـد وصف تـو را رنـدِ غـزلبازتری
نکند عکس تو را باز بــه تصویر کشد
شاعـــرِ نـو قلـــم ِ قــافیه پـــردازتری
به شراب و شرر ساغــر پر باده قسم
تا ابـــد لب ننهــم بـــر لب دمسازتری
شاعرچشم توهستم عسلِ شعر وغزل
اینقَدرعشوه نکن کز همه کس نازتری