بس کن تقلاهای تو سودی ندارد
راهی که باید رفت مسدودی ندارد
دل تا به حد مرگ ویرانی چشیده
از این به بعدش تاب نابودی ندارد
#جواد_صارمی
🥀
بیچاره آن دلی که به آهی خمار نیست
وقتی اسیر لشکر زلف نگار نیست
دنیای بی حسین اسیر حوادث است
دنیای بی حسین به کشتی سوار نیست
مارا به چوب مهر و محبت بزن حسین
دل سر به راه ترکه ی آموزگار نیست
حالش خوش است گریه کن بزم روضه ات
پرونده اش به دست کسی واگذار نیست
گریه زیاد کرده ام اما بدون شک
حالی شبیه گریه ی بی اختیار نیست
زلفی به باد دادی و عرشی ترین شدی
هرگز بیان روضه چنین آشکار نیست
#محمدرضا_ناصری
#امام_حسین
در خانهی من عصر غمانگیز بدی است
در پشت بهارها چه پاییز بدی است
از مهر و محبت شما میترسم
ثابت شده است عاشقی چیز بدی است
#سیدمهدی_موسوی
در ظلمت عصری که زمین تیرهترین است
نام تو گرفته است جهان را، خبر این است
خونی که بنا بود همان لحظه بخشکد
امروز خروشنده و وجوشندهترین است
سر میرود و درد تو از سر نمیافتد
بد دردسری نیست اگر دردسر این است
با مردم این شهر، به کرّات بگویید
او خوبترین، خوبترین، خوبترین است
#مهدی_جهاندار
#امام_حسین
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن!
بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی...
#فاضل_نظری
خلوتسرای جسم ز جانانه پر شدهست
جان کوچهگَرد گشته، بلی! خانه پر شدهست
زاین ایمنم که تیغ جدایی عَلم کنی
هر قطرهخونم از تو جداگانه پر شدهست
در دست عشق تا سرِ زنجیر زلف توست
سر تا به پایم از دل دیوانه پر شدهست
گاهی که داده نرگسِ شوخت تنی به خواب
از ناز و عشوه، بستر افسانه پر شدهست...
#ظهوری_ترشیزی
چون خانهی ویران شده بر رهگذرِ سیل
در طالعِ ما رفته که آباد نگردیم
#نظام_دستغیب
دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش
چو تشنه تو باشد که باشد سقایش
چو بیمار گردد به بازار گردد
دکان تو جوید لب قندخایش
تویی باغ و گلشن تویی روز روشن
مکن دل چو آهن مران از لقایش
به درد و به زاری به اندوه و خواری
عجب چند داری برون سرایش
مها از سر او چو تو سایه بردی
چه سود و چه راحت ز سایه همایش
چو یک دم نبیند جمال و جلالت
بگیرد ملالی ز جان و ز جایش
جهان از بهارش چو فردوس گردد
چمن بیزبانی بگوید ثنایش
جواهر که بخشد کف بحر خویش
فزایش که بخشد رخ جان فزایش
جهان سایه توست روش از تو دارد
ز نور تو باشد بقا و فنایش
منم مهره تو فتاده ز دستت
از این طاس غربت بیا درربایش
بگیرم ادب را ببندم دو لب را
که تا راز گوید لب دلگشایش
#مولانا
دلتنگ شدن شرط نخستین رهایی ست
خوشبخت اسیری که در این مهلکه سر داد!🌱
#محمدحسنجمشیدی
💚🍃
باشد که روزگار بچرخد به کام ِ دل
باشد که غم خِجل شود از صبرِ قلبِ ما
#معصومه_صابر
نمیتوانم از اين بغضِ بیاراده بگويم
که با سواره چه حرفی منِ پياده بگويم؟
به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونه
از آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟
چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟
سَرم کم از بدنم باد اگر زياده بگويم
نه طاقتی که از آن چشم تيره، دست بدارم
نه فرصتی که از اين حالِ دستداده بگويم
پناه میبرم از شرِّ شهرِ بیتو به غربت؛
به گوشهای که غمم را به گوش جاده بگويم
چه سخت منزویام کرده است عشقِ تو، بشنو:
"دلم گرفته برايت، سليس و ساده بگويم"
#سجاد_رشيدیپور
یا سر نهـم به خـاکِ درش، یا دهـم به باد
رفتـم به کـوی یار، ببینـم چه می شـود...🌱
#عالی_شیرازی