به جز سکوت مرا هیچ ادعایی نیست
درون قلک سنگین صدای سکه کم است...
#سعید_صاحبعلم
آن روز که رفتن تورا می دیدم
از گریه چو برگ بید می لرزیدم
ترس من از آن بود که روزی بِرَوی
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
#بیژن_ارژن
آبادی شعر 🇵🇸
مو سیاه، ابرو سیاه و چشم پر جادو سیاه هر زمان میبینمش چشمم سیاهی میرود! #امیر_علی_سلیمانی
به چشمان من افتادن چشمان سیاه تو
سیاهی میرود چشمان من با هر نگاه تو
#علی_غنی
آبادی شعر 🇵🇸
به چشمان من افتادن چشمان سیاه تو سیاهی میرود چشمان من با هر نگاه تو #علی_غنی
ارسالی اعضا در لینک ناشناس👌👏👏👏👌
دردم مداوا میکنی مثل همیشه
عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه
آیینه زیبا می شود با یک نگاهت
دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه
دروازه لطف و کرم را می گشائی
وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه
از گوشه چشمت کرم می ریزد آقا
از بس که غوغا می کنی مثل همیشه
پرونده اعمال ما گرچه سیاه است
می دانم امضا می کنی مثل همیشه
دل مُرده ام اما تو با یک گوشه چشمی
کار مسیحا میکنی مثل همیشه
بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق
امروز و فردا می کنی مثل همیشه
تو مثل بابایت علی غمهای خود را
با چاه نجوا می کنی مثل همیشه
تو مثل زهرا مادرت از بس که خوبی
با ما مدارا می کنی مثل همیشه
شبهای جمعه کربلا همراه مادر
تو روضه برپا میکنی مثل همیشه
#سیدمجتبی_شجاع
#امام_زمان
•
تُـورا بخاطر دِرهَم چہ دَرهَمَت ڪردند
چنان ڪه شرحِ تنِ تُـو بہ آخرت اُفتاد...
ناشناس
#محرم
#امام_حسين
داریم میروییم، باران را نگیر از ما
این ساقههای ترد و لرزان را نگیر از ما
در خاطر آغوشمان سوز زمستان است
ای سبز! امّید بهاران را نگیر از ما
امشب به غار قلب ما نور تو نازل شد
ای میزبان خوب! مهمان را نگیر از ما
بگذار تا نام قشنگت بشکفد بر لب
نامت دوای ماست، درمان را نگیر از ما
حالا که با لطفت دل ما آبیاری شد
دیگر هوای چشم گریان را نگیر از ما
جان میدهیم و بر جمالت چشم میدوزیم
این فرصت دیدار ارزان را نگیر از ما
یا اجمل مِن کلّ جمیل
#زینب_نجفی
#راجی
لبت مرا به غزلهای نوجوانی بُرد
به عشقهای زمينی آسمانی برد
کسی که آتش بیمهریاش مرا سوزاند
چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟
به زنده بودن من نام زندگی مگذار
که این غریب فقط رنج زندگانی برد
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم
که عشق هرچه ز ما برد ناگهانی برد
#علی_مقیمی
آه از آن آتش که ما در خود زدیم
دودِ سرگردانِ بیسامان شدیم
راندگانِ دل نهاده با وطن
ماندگانِ غربتِ طاقت شکن
هوشنگ_ابتهاج
من "شنا"کردن بلد هستم ولیکن عاقبت
از خدا خواهم که "غرق" آن دو چشمانت شوم
#داود_شهبازی
May 11