eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد به دنیا زینتِ شب‌های تارش زینب همان آرامشش؛ دار و ندارش آن شب علی چشمان نازش می‌درخشید از شوق جاری بود اشک از چشم یارش پاییز دیگر سردی‌اش معنا ندارد پر کرده حجم خانه را عطر بهارش گویا علی تکثیر می‌گردد همیشه وقتی که زینب می‌نشیند در کنارش زهرا اگر در بی‌قراری‌های او نیست زینب ولی آرامشش هست و ‌قرارش یادآور زهراست زینب پیش حیدر مخصوصا آن هُرم نگاه باوقارش حیدر اگر باب نبی در شهر علم است قطعا که زینب هست دائم پرده‌دارش بعد از علی هم باز دشمن می‌هراسید زینب به دستش بود نبض ذوالفقارش پیچیده در گوش زمانه خطبه‌‌ی او در پیشگاهش می‌کنم جان‌ را نثارش بر تارَک تاریخ شیعه می‌درخشد صبرش، وقارش، اعتقادش، اقتدارش
سلام ای خوب‌ترین خوب‌ترین خوب سلام ای پیش خدای خویش محبوب سلام در وصف مقامِ صبرت این کافی که گفته‌ست به تو حضرت ایوب :سلام
🌼
السلام علیک یا عمتی یا زینب سلام الله علیها باز هم مثل همیشه زده باران،همه جا دلخوشی پُر شده و عشق فراوان،همه جا یک نفر داده تکان،بالِ عبا را انگار که چنین پر شده بوی خوشِ قرآن،همه جا میزنم ریسه به چشمانِ پر اشکم امشب میزنم بوسه به نام تو فراوان همه جا.... چه کسی یاد تو افتاد...ولی گریه نکرد؟ یاد تو داده به من حال پریشان همه جا.... آه زینب،که زمین از اثرات تو پر است در دفاع از حرمت،عکس شهیدان،همه جا... آمدی دلخوشی و یارِ برادر باشی... باش در خیمه و گودال و بیابان...همه جا... آمدی ازعطش و از غمِ آب،آب شوی آمدی تا که شوی مرهم طفلان همه جا... گرچه امشب همه جا شام ولادت باشد با تو سهل است شود شام غریبان همه جا... بانوی صبر،دلم صبر ندارد بگذار باشم همراه تو و دست به دامان...همه جا... سادات_مقدم
ویرانه‌اَم کردی و هَر کَس از مَنَت پُرسید گُفتم بــه لطفِ باغبانِ خویش آبادَم...
صبحٖدم دل را مقیم خلوت جان یافتم از نسیم صبح بـوی زلـف جانان یافتم....
«سحر با باد می گفتم حدیث غیبت مولا» خطاب آمد توســـل کن به نام زینب کبریٰ بگو یارب ! به حق و احــترام عمهٔ سادات محقق کن همین جمعه ظهــور حجت ما را 🤲
لوس است و همیشه در پی بیماری معشوقه ی هر کس که پرستار شود صرفا جهت روز پرستار😅
خورشید حِلم، شمع شبستان زینب است دریای صبر، بنده‌ی طوفان زینب است اسلام، زیر سایه‌ی ایمان زینب است با این حساب، شیعه مسلمان زینب است او رتبه‌دار مبحث علم از قدیم شد مابینِ طورِ اهلِ تفکر، کلیم شد در درس دادنِ به ملائک سهیم شد جبریل نیز طفلِ دبستان زینب است بی ذکر او به وادی عترت نمی‌رسیم بی اذن او به گریه‌ی هیئت نمی‌رسیم بی حُبِّ او به سردرِ جنّت نمی‌رسیم دَخْلِ بهشت در پیِ دُکّان زینب است در کوچه‌ی کرامت او کاسه‌ها پُر است از طبخ روزمَرّه‌ی او، ظرف ما پُر است این سفره‌ای که دور و بر آن گدا پُر است تولیَّتَش به دست حَسَن‌جانِ زینب است این شور، در محیط دلم انقلاب کرد زهرا گرفت دست گدا را..، ثواب کرد ما را برای نوکری‌اش انتخاب کرد این شیعه‌خانه‌‌، کشورِ ایرانِ زینب است با بالِ اشک، هیچ نمانده‌ست تا دمشق آن‌قَدْر اهل گریه کشانده‌ست تا دمشق! ما را خودِ سه‌ساله رسانده‌ست تا دمشق یعنی رقیّه تعزیه‌گردانِ زینب است ای زائر حسین! به او احترام کن پای برهنه حجِّ خودت را تمام کن بین نجف به سیّده زینب سلام کن ایوان‌طلا نمایش ایوانِ زینب است در وقت رزم، واژه‌ی او مثل خنجر است از هرچه تیر و نیزه و شمشیر، بهتر است زِیْنِ اَبی که زینبِ کرارِ حیدر است! نام «علی» مدال محبان زینب است هنگام خطبه‌خوانی او، آفتاب شد دنیا به ترک‌کردن ظلمت مُجاب شد کاخ یزید روی سر او خراب شد شام سیاه،‌ عرصه‌ی جولان زینب است در کوچه‌های کوفه دل مضطرش شکست در زیر دست و پای اراذل پرش شکست نزدیک خانه‌ی پدر او، سرش شکست تا روز حشر، شیعه پریشان زینب است بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت خاکستری که روی سری بی‌گناه ریخت با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت این‌ چو‌ب‌خورده، قاری قرآن زینب است
ای زادهٔ عصمت و ولایت زینب ای در تو خلاصه شده غیرت، زینب در قلب زمان خطبهٔ تو جاوید است تفسیر شجاعتی و حکمت، زینب