همه شب دست به دامان خدا تا سحرم
كه خدا از تو خبر دارد و من بيخبرم
رفتي و هيچ نگفتي كه چه در سر داري
رفتي و هيچ نديدي كه چه آمد به سرم
گرمي طبعم از آن است كه دل سوختهام
سرخي رويم از اين است كه خونين جگرم
كار عشق است نماز من اگر كامل نيست
آخر آنگاه كه در ياد توام در سفرم
اين چه كرده است كه هرروز تو را ميبيند؟
من از آيينه به ديدار تو شايسته ترم
عهد بستم كه تحمل كنم اين دوري را
عهد بستم ولي از عهد خودم ميگذرم
#میلاد_عرفانپور
آن قصر متروکم که سلطانم نمیآید
یک پیکر بیروح که جانم نمیآید
یخ بستهام، محبوس آغوش زمستانم
میمیرم آخر هم بهارانم نمیآید
گم میکنم هرشب خودم را در کویر مهر
میداند اما ماه تابانم نمیآید
چشمم به سوی آسمان عشق وا مانده
یک قطره باران روی گلدانم نمیآید
دامان جانم را گلستان کردهام اما
پروانهای بر روی دامانم نمیآید
یک روز آمد آفتابش را نشانم داد
خورشید بعد از آن به چشمانم نمیآید
وقت تفأل گفت "جاء الحق"؛ ولی مرگم-
نزدیک شد تأویل قرآنم نمیآید
با درد، آخر قلب خونینم کنار آمد
دیگر ندارم غم که درمانم نمیآید
#زینب_نجفی
#راجی
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 1401 - hasan ataei.mp3
3.12M
🔳 #سالروز_تخریب_قبور_ائمه
🌴آخه تو این دنیا کدوم مادری مثل منه
🌴یه پسرم بی حرم و یه پسرم بی کفنه
🎙 حسن عطایی
هر صبح و شام رو به حرم میدهم سلام
دورم ولی به شاه کرم میدهم سلام
ماتمسرا شده است دل بیقرار من
سلطان عشق با همه غم، میدهم سلام
#محمدحسن_محمدی
#چهارشنبههای_امام_رضایی
لبتشنهام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم، یاران!
با حنجرهٔ عشق جوابم بدهید
#رباعی
#سیدحسن_حسینی
شـعر چشمان تو مضـمون قشـنگی است ولی
من پـریشانم و دلتنـگ نگاهت چه کنم...؟
#حمیدرضا_یگانه
من با تو هر حرفی که می گفتم غزل می شد
وقتی زبان رسمی این #سرزمین_شعر است
#محمدعلی_بهمنی
از هـرم نگاهـت دل یخ آب شده
لبخنـد تو طـرح غـزل نـاب شده
دیوار به کـوه تکیـه دارد وقتی
تصویر تو روی سیـنهاش قاب شده
#محمدجواد_منوچهری
#فداییسیدعلی
هرچند حیا میکند از بوسهی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهرهی اوست
الفت چه طلسمی است که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادو است
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو دارو است
یکبار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستو است
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپو است
#فاضل_نظری
دوباره آرشِ ایران، کمان گرفت به دست
چنانکه لرزه بر اندامِ صهیونیست نشست
ببین که تیرِ دفاع از حریمِ قدس، چه کرد
که تارِ گنبدِ آهن به یک اشاره گسست
همان که چنگ به خونهایِ طفلکان آلود
ببین که کبکبهٔ عنکبوتیاش شده پست
امیدِ بودنش اینبار ناامید شدهاست
اگرچه روح و تنِ اهلِ آن مکان را خست
برو پرندهٔ ایمان کنارِ قدسِ شریف
بگو به آن ملخک که نمیتوانی جست
همیشه مردمی از نسلِ آدمی هستند
که سدِّ راه بسازند پیشِ دیوپرست
ببین که مردمی از پیروانِ پاکِ علی
همیشه خاطرشان هست عهدِ روزِ الست
به حول و قوّهٔ پروردگار میجنگند
به دین و مذهبشان نیست گرد و خاکِ شکست
همیشه منتظرِ امرِ آن ولی هستند
همیشه گوش به فرمان، چو مخلصی دربست
همیشه سر به ارادت، همیشه پا به رکاب
همیشه دستِ ادب روی قلب بوده و هست
اگر ولی بسپارد که دشمنان بکشند
ستمگری نتواند که از سپاهش رست
امید هست به زودی که این خبر برسد
که خاکِ پاکِ فلسطین به مردمش پیوست
دلم خوشاست به زودی به قدس برگردد
قرار و امنیتی را که دشمنش بردهاست
خدا کند که ببینم در این دقایقِ عمر
که قدس، از کفِ آن دشمنانِ خونی رست
رسیده لشکرِ «صهیو» به «نیست» بودنِ خود
چرا که آرشِ ایران، کمان گرفت به دست
#حسینعلی_زارعی