به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با #تو عزیزم هنوز شیرین است
#ناصرحامدی
روبروی چشمهایت ماه کم میآورد
شعلهی آغوش گرمت چای دم میآورد
#سید_اسماعیل_رضوی
نیمی از جان مرا بردی ، محبت داشتی !
نیمِ باقیمانده هم هر وقت فرصت داشتی !
بر زمین افتادم و دیدم به سویم می دوی
دستِ یاری چیست ؟ سودای غنیمت داشتی !
خانه ای از جنس دلتنگی بنا کردم ولی
چون پرستوها به ترکِ خانه عادت داشتی
ای که ابرویت به خونریزی کمر بسته ست ! کاش
اندکی در مهربانی نیز همّت داشتی
من که خاکستر شدم اما تو هنگام وداع
کاش قدری بر لبانت آهِ حسرت داشتی ...
#سجاد_سامانی
من همان واژه ی عشقم بہ زبانے دیگر
ڪہ بہ صوت تو فقط قابلِ معنا شدنم ..
#نجمہ_ساداتــ_سیدے
من همان دخترک ناز عروسک بازم
که به یک خنده خود،کار دلی میسازم
چین بر صورت! و یا برف به مو!،نقاشیست
من هنوز عاشق آن لوزی در پروازم......
#_ریحانه_آربی
#روزجهانی_دختر_مبارک_فرشته_هایزمینی
هدیه دادم قلب خود را تا مگر یارم شود
درعوض باران به چشمم یادگاری دادو رفت
#علیرضا_ضرغامی
از خدا صد دیده خواهم در تماشایت که هست
دیده مشتاق تماشای تو صدچندان که بود ...
#غزالی_مشهدی
عالیجناب حضرت شعرم بگو چرا
این بیت ها نمیشود آرام و بی صدا
آنقدر ضجه میزند تا بر گلوی درد
چون خنجری فشرده بگیرد نفس ز ما
#هماکشتگر
چيست در گردش جادویی چشمت که هنوز
قلم فرشچيان دور خودش می چرخد...!
#حسن_دلبری