eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در خاطٖرم روانه شد و شب بخیر گفت گفتم که در نبود تو شب‌ها بخیر نیست
گفته بودم ڪه کسی پر نڪند جای تورا آه شرمنده غم ات جای تورا پر ڪرده ست
گوشه‌ای کو که به کام دل خود یک ساعت گریه‌ای سر دهم و پیرهنی پاره کنم...؟!
هَر چَنـد خامـوشَـم وَلـی هَرگِـز مَپِنداری آتَشفِشان خُفته دیگَر فِکر طُغیان نیست
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را!
عاشقت نصف جهان هستند، اما آخرش... لهجه ات آن نصفه را هم اصفهانی می‌کند!
کدام دیده مرا از نگاه تو انداخت که من سلام تو اما تو والسلام منی سلام به همگی
عشق و منطق هردو سهمی برده اند از جان من روزها را شیخم و شب شاعر چشمان دوست
من و زلف تو قرینیم به سرگردانی من ز تو دورم و او از تو جدا نیست، چرا؟!
تاوانی از این بیشتر از عشق که دیده؟ شاعر شدنِ شیخِ محل در تبِ چشمت.. همیشه اشعارتون رو با اشتیاق میخونم استاد👌🏻
برای چشمت اگر اعتصاب خواهد شد ز فتنه های لبت انقلاب خواهد شد تو از کتاب قیامت مرا چه ترسانی بیا که کار جنون بی حساب خواهد شد برای فتح دو چشم تو می دوم هر روز که چشمه خسته شود منجلاب خواهد شد به ضرب ساطور ابرو به آتش چشمت دلم کباب لذید بناب خواهد شد بنای محکم ایمان شیخ شهر امشب ز چشم های خمارت خراب خواهد شد برای سرخوشی عمق مردمک هایت شراب کهنه اگر انتخاب خواهد شد به ضرب شصت خشونت مرام چشمانت تمام دفتر شعرم شراب خواهد شد اگرچه خون شده اما مگو به من ای عقل ثواب کردن دل ناصواب خواهد شد
هر در زد و آخرش نیاورد به دست ما نسل بریدنیم از هر چه که هست! بازیچه شد و شکست و خون شد دل تا فهمید به هیچ کس نباید دل بست...