دل را بکشان سوی خودت؛ فتنه بر انگیز
یاد آور ِاوقات ِخوش ِخاطره انگیز
در من غم ِتنهایی یک کوه نهفته است
در من، غم ِصد رنگی ِهر ساله ی پائیز
من عاشق ِبی رحمی ِچشمان تو هستم
اینقدر نگو از من و از عشق، بپرهیز
تقدیم به نامردی ِتو بیت به بیتش
شعری که شد از حس ِغزل های تو لبریز
آماده ام ای عشق که همراه تو باشم
من را بکشان سوی خودت فتنه برانگیز
#زهرا_بوجاریان
این جاده هم انگار تو را برد و نیاورد
من ماندم و پائیز ِ غمانگیز ِ غمانگیز
#لاادری
گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است
این آتش از هر «سر» که برخیزد تماشایی است
دریا اگر سر می زند بر سنگ حق دارد
تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است
زیبای من! روزی که رفتی با خودم گفتم
چیزی که دیگر برنخواهدگشت زیبایی است
راز مرا از چشمهایم می توان فهمید
این گریه های ناگهان از ترس رسوایی است
این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری
تمرین برای روزهایی که نمی آیی است
شاید فقط عاشق بداند «او» چرا تنهاست:
کامل ترین معنا برای عشق تنهایی است.
#فاضل_نظری
✨
وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم
رنگ تمام پردهها را آسمانی میکنم
وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم
آنقدر خیره مانده ام بر عکس های کهنه ات
انگار دارم قاب ها را هم روانی میکنم
طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگها هم مهربانی میکنم
من با تمام واژهها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم
یک جای دنیا، شعر، با هم آشتیمان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم
دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم
#حسنا_محمدزاده♥️
وقت رفتن چهرهی شادت حالت ناباوری دارد
مثلِ بغضِ دخترِ سرهنگ در شبِ پایانِ سربازی ...
#قاسم_صرافان
من خزان دیدهیِ عشقم چه کنم با دلِ خویش
آن که دل برده زِ من یک تنه صد پائیز است
#علیرضا_فیصلیزاده
گفتى چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنيدى
جز دورىات اى عشق به قرآن خبرى نيست
#امید_صباغ_نو
از دل گله دارم گله دارم گله دارم
از داغ دلم لرزش صد زلزله دارم
اصلا چه بفهمد دل من دلهره هارا
طوفان زده ام قایق در اسکله دارم
هرکس که بپرسد نکند عاشق اویی
باید چه بگویم اِله دارم بِله دارم
هرچند بزرگان همه پندی بکنندم
از دل گله دارم گله دارم گله دارم
#سید_طباطبایی
شِعر در بسترِ دل گاه چنان بِنشینَد
ڪه غم از دل بـروَد،
سـوز فـراموش شَـود...
گاه یڪـ مصرعَش آنی زَند آتش به دلت
ڪه به صد بَحر، مَحال است
ڪه خاموش شَـود...
محمد_بزاز
🌹🌿🌹
ای برده دلم به غمزه، جان نیز ببر
بردی دل و جان، نام و نشان نیز ببر
گر هیچ اثر نماند، از من به جهان
تأخیر روا مدار، آن نیز ببر
#عینالقضات_همدانی
یک قدم برداشتم دور از تو سرگردان شدم
آنقدر باریدم و باریدم و باران شدم
با نسیمی که گذشت از لای موهای سرت
دور خود چرخیدم و چرخیدم و طوفان شدم
بی سر و سامانی امروز این دل را نبین
من همان کوهم که دور از تو چنین لرزان شدم
رفتنت حتی خدا را بُرد از دنیای من
کوه ایمان بودم و از قصد بی ایمان شدم
ای پرستو! آسمان را مال خود کردی و من
عاقبت سایه نشین گوشه ی زندان شدم
#ارس_ آرامی
دل بسی خون بکف آورد ولی دیده بریخت
اللَّــهْ اللَّــهْ که تلف کرد و که اندوخته بود
حافظ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺑﺎﺯ ﺳﻬﻢ ِ ﺑﺎﺩ ﺭﺍ ﺧﺎﻧــــﻪ ﺧﺮﺍﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻣﺎﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺭﻭﺯ ِ ﺭﻭﺷﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﺴﯽ؟
ﮐﻮﭼﻪ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻓﺘــﺎﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺗﺎﺟﺮ ِ ﻓﯿـﺮﻭﺯﻩ، ﻧﯿﺸـــﺎﺑﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ
ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﯾﺸـــﻢ ﺍﺯ ﮔﻠﻬﺎﯼ ِ ﺁﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺗﻌﺎﺭﻑ، ﺑﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﯽ ﻣﺮﺍ ﻣﻬﻤـــﺎﻥ ِ ﺁﻥ ﺑﺎﻍ ِ ﮔﻼﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻫﺮﭼﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﻮﺳﻪ ﺭﺍ ﮐﯽ ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﻗﻔﻞ ِ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﯼ ِ ﺗﻮ ﺷﻼﻕ ﻭ ﺟﺮﻣﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺳﯿﻠﯽ ﺧﻮﺭ ِ ﺣﮑﻢ ِ ﻏﯿﺎﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﭼﻮﻥ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﺠﺎﯼ ِ ﺗﻮ " ﺷﻤﺎ "
ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻣﺮﺍ ﺁﺩﻡ ﺣﺴــــﺎﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻣﺜﻞ ِ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺳﺮ ﺯﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﺴﺘﺮﻡ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﻧﯽ
ﭘﻠﮏ ﺭﺍ ﻧﺎﺑــــﺎﻭﺭ ِ ﺑﯿﺪﺍﺭﺧـــــابی ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺳﻮﺧﺖ ﻧﺴﻠﻢ، ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﺮﺩﺍﺭ، ﺑﺲ ﮐﻦ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﯽ
ﺩﻟﺨﻮﺷﻢ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﻫــــــﺎﯼ ِ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
" ﺩﻭﺳﺘــﺖ ﺩﺍﺭﻡ " ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺰ ﺳﮑﻮﺗﺖ ﭘﺎﺳﺨﯽ
ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻣﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺿــــﺮﺟﻮﺍﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ
🌿🥀🌿
دلــم تنـڪَ اسـٺ
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا در قلـب من
پاییــــز طولانـی است...
#وحید_حمیدزاده🧚🏻♀️
امان از این سماور احساس و جوش سرد من
از این صعود عمیق و شگرف درد من
مرا به سبزی سرشاخهها امیدی نیست
صدای خشخش پاییز و برگ زرد من
#الههگودرزی
من نه آنم که تراوش کند از من گله ای
می دهد خون جگر رنگ به بیرون چه کنم؟
#صائبتبریزی
من وفادارم به این خودکار و این اشعارِ غم
می نویسم تا "قلم"، تنها نماند مثل من....
لاادری
یارِعاشـــــقرابهروزِسخـــــتمیبایـــد شـناخــــت
ورنهدرایـامِدیگــَــرمدعـــیبسیـــارهســـــت...
#مجتبی_خوش_زبان
ای هَمیشـه جاودانـه دَر میانِ لَحظههایَم
غُصِّه مَعنایی نَدارَد تا تو میخَندی بَرایَم
#لاادری
استکانی بوسه با طعم بغل آوردهام!
سر بکش تا یخ نکرده روی لب! صُبحت بخیر
#سعیده_محمودی
@Sherkhas
"بیدارباش " میزنم از راس صفر عشق
تا لحظه ی طلوعِ تو، هر لحظه خواب را
خواهان خلسه ی دمِ بودِ توام ، بـیـا-
-خوابم نما و ختم کن این اضطراب را
#آربی_ریحانه
سلام❤️
صبحتون مبارک🌹
نه مثل كوه محكمم نه مثل رود جارى ام
نه لايقم به دشمنى نه آن كه دوست دارى ام
تو آن نگاه خيره اى در انتظار آمدن
من آن دو پلك خسته كه به هم نمى گذارى ام
تو خسته اى و خسته تر منم كه هرز مى روم
تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام
زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى
مرا به بند مى كشد به جرم راز دارى ام
شناختند مردمان من و تو را به اين نشان
تو را به صبر كردنت مرا به بى قرارى ام
چقدر غصه مى خورم كه هستى و ندارمت
مدام طعنه ميزند به بودنم ، ندارى ام
#سیدتقی_سیدی
من سرم بر شانه ات ؟... يا تو سرت بر شانه ام؟...
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است...؟
#حامد_عسگری
با دل آزردهام چیزی نمیگویی ولی
از دل آزردن که حرفی میشود آمادهای
#سجاد_سامانی
از کیمیایِ مِهرِ تو زَر گَشت رویِ مَن
آری به لُطف یُمن شُما خاک زَر شَوَد
#حافظ
عاقبت با شعرها دستانمان رو میشود
مست آن چشمان مست و تاب گیسو میشود
هرچه کردم دل نلغزد رفت از دستم دلم
با نگاهی ناگهان انگار جادو میشود
باد و طوفان هم نمیشد باعث مکثم ولی
ظاهرا انگار دارم محو ابرو میشوم
ابروانت تیغ بران آن نگاهت همچو تیر
زین شکار بی امان مانند آهو میشوم
شانه ها وگردنم در نزد هرکس مثل سرو
پیش تو چون میرسم من چارزانو میشوم
بی تو من درد گرانم تلختر از زهر مار
با تو من چون انگبینم عینِ دارو میشوم
بی تو من چون دوزخم غرق گداز و آتشم
باتو من جنات تجری بین مینو میشوم
بی تو من غرق سکوت و عزلت و خاموشیم
با تو من سرمست شور و پر هیاهو میشوم☺️
#سما_سادات
"میخواهَمَت" که خواستَنیتَر زِ هَر کَسی
کـو واژهای که سـادهتَر از این بَیان کُـنَـم؟
#سیمین_بهبهانی
┄┅─═🍁 ═─┅┄
با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام
در میان آشنایانم ولی بیگانهام
از چو من آزادهای الفت بریدن سهل نیست
میرود با چشم گریان سیل از ویرانهام
#رهی_معیری