eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آن دَرگَهی که پایه‌اش از عرش برتر است دولت سَرایِ حضرتِ‌موسی‌َبن‌ِجعفر است...
زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت
استکان چهچه زن و قوری غزلخوانت شده قالیِ ابریشمی گُلفرشِ ایوانت شده عطرِ گُل پیچیده با بویِ خوشِ کاگِل چه جور پنجره سرمستِ نم نم هایِ بارانت شده نغمه یِ گنجشککانِ باغِ لبخندِ حریر غرقِ شادی هایِ بی حد و فراوانت شده پلکِ ابریشم گشوده زندگی با شور و شوق صبح از راه آمده، پروانه مهمانت شده
جز جدایی هیچ راهِ دیگری نگذاشتی... می‌روم، هرچند اصلاً این قرارِ ما نبود!
هرگاه می‌روم که شکایت کنم ز تو چون گوش می‌کنم به زبانم دعای توست...
... شب ز آه آتشین یڪ دم نیاسایم چو شمع در میان آتش سوزنده جاے خواب نیست ...
هر چیز بدی را می‌شود تحمل کرد، اگر یواش یواش آن را بفهمی!
ندانم از کدامین جنبشِ مژگان هلاکم کرد دو صف بر یکدگر خوردند و قاتل در میان گم شد
گر کِشد خصم به زور از کف من دامن دوست چه کند با کشش دل که میان من و اوست...
باید بمیری یا بمیری یا بمیری اینجا تمام راه هایش اختیاری ست تو غم نداری، من دلِ خوش، دیگری نان تنها شباهت بین آدم ها "نداری" ست!
یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم بی‌محکمه زندانی بازوی تو باشم پیچیده به پای دلِ من پیچش مویت تا باز زمین‌خورده‌ی گیسوی تو باشم کم بودن اسپند در این شهر سبب شد دلواپس رؤیت شدن روی تو باشم! طعمِ عسل عالی لب‌هات دلیلی‌ست تا مشتری دائم کندوی تو باشم تو نصف جهانی و همین عامل شُکر است من رفتگری در پُلِ خاجوی تو باشم‌‌ ..
بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع راحت نکردند از غل و زنجیر جسمش را با دست و پای بسته، مضطر میشود تشییع «باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع حاجاتمان پیراهن مشکی به تن کرده چون حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود تشییع جا مانده آهِ احتضارش گوشهٔ زندان جان داده دور از چشم دختر میشود تشییع دلواپس بیتابیِ معصومه(س)جانش بود دور از رضا(ع) در غربت آخر میشود تشییع بر صورتش جامانده ردّ زخمهٔ شلّاق دارد کبودی های حنجر میشود تشییع شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع بر روی شانه! نَه به زیر ضربه هایِ نعل دارد تنش با وضع بهتر میشود تشییع دلواپس ناموس در بین حرامی نیست دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع!