eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب عجیبی است سیاهی و سفیدی اسرار نهانی است به چشمت که ندیدی شب یک کُره در مرکز این دار کشیده است گویا نفسی بر من دلتنگ دمیدی
می خواست با مدینه خداحافظی کند بغضش گرفت و گفت: کجایی برادرم؟ از کوچه ها گذشت و غریبانه گریه کرد آهی کشید و گفت: جوان بود مادرم #١۲۸ـ #٦۹ـ 🌴💎🌹💎🌴
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂شعر طنز بسیار شنیدنی👌👌 😂😂😂
ضربه اى سخت زد به احساسم عشق؛با اينكه حسن نيت داشت! رفتى و بعد رفتنت گفتم.. آھ پس مرگ هم حقيقت داشت(" سیدتقی سیدی
پرستویی که میداند جهان هم تکیه گاهش نیست مهاجر میشود اما خدا داند که راهش نیست منم آن ماه بیتابی که می‌تابد به هر چاهی تو آن جویندهٔ آبی که هیچ آبی به چاهش نیست برای روز دلتنگی میان خفتن و مردن تعادل میشود یک آن،که آن هم در نگاهش نیست اگر روزی برای من تو هم خواندی غزل هایی بگو حتماً که حیران شد ولی این هم گناهش نیست
دل سپردم به بتی تا شود ارام دلم نه که تسکین و قرار از منِ مسکین ببرد
افطار با برنج ، کار گرسنه هاست عاشق به بوسه روزهٔ خود باز می کند 😉
دَست بَر دیوان شُدم "هر چه لِسان‌الغیب گفت..." خواجه هَم ‌در فالِ ما شـعرِ جدایی ساز کـــــرد...
بر لبش لبخند نابی صبح ها گل می‌کند... چایی از این قند پهلوتر کجا پیدا کنم؟! صبح همگی بخیر
مشڪل اهلِ زمین شاید همین یڪ جملـہ بود هيچ‌كس مَثلِ قدیم آن‌گونـہ عاشق‌پیشـہ نیست .
آشوب جهان و جنگ دنيا به كنار بحران نديدن تو را من چه كنم؟
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید جان ز کف رفت و به لب رازِ نهانم نرسید گرچه افروختم و سوختم و دود شدم شِکوه از دستِ تو هرگز به زبانم نرسید به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر گردِ راه تو به چشم نگرانم نرسید غنچه ای بودم و پرپر شدم از بادِ بهار شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید منِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم که به دامانِ تو این اشکِ روانم نرسید آه! آن روز که دادم به تو آیینه ی دل از تو این سنگدلی ها به گمانم نرسید عشقِ پاکِ من و تو قصه ی خورشید و گُل است که به گلبرگِ تو ای غنچه لبانم نرسید