eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لیلی ز جفا تیر به مجنون زد و رفت روسیه به اوکراین شبیخون زد و رفت ایران عزیز این وسط عالی بود👌👌 با موشک خود لگد به صهیون زد و رفت
💚🍃 تو مَثلِ قُوم صَهیونی که با آن چِشم زِیتونی به اِشغالَت دَرآوردی دلِ من،این فِلسطِین را بهمنی
نکند باز دلم از سر خود باز کند نکند این شبِ آخر گُنه آغاز کند نگرانم،گله دارم همه عمرم به فنا دمِ مرگم ز خودش وا دلِ لجباز کند شبِ قدری که ندارم فقط ای کاش خدا متحول من سربار به سرباز کند تنِ زندان شده در نفْسِ ابد پای شما بعلیٍ بعلی گوید و پرواز کند
سیر نمیشوم ز تو، نیست جز این گناه من ♡
8132128630745.mp3
14.41M
اللهم عجل لولیک الفرج🌷 نام اثر . سلام عزیزم
روزی در آنجا صبح پیدا می شود حتماً پاک از سیاهی ها و بلوا می شود حتماً این سرزمین قلب جهان مسلمین باشد با هر تپش اسلام احیا می شود حتماً یک سیب را هرگز نخواهد چید اسرائیل دیگر برایش فتح رویا می شود حتماً نفرین به هر کس که سکوتش را نشان داده همراه صهیون خوار و رسوا می شود حتماً سردار دلها وعده ی آزادی اش را داد یک انقلاب ناب برپا می شود حتماً روزی غبار از آسمان قدس خواهد رفت هر نقطه اش سبزو دل آرا می شود حتماً با انتفاضه شاهد پایانشان هستیم آن غده بدخیم امحا می شود حتماً پنهان نخواهد شد صدای کودکان در جنگ روزی در آنجا صلح پیدا می شود حتماً وقتی که دست مهدی صاحب زمان با ماست آری تمام قفل‌ها وا می شود حتماً
ای نی! چه کشیدی مگر از خلق که هر دم ما آه کشیدیم و تو فریاد کشیدی
سودای جنگ تن به تن داریم در قدس ما پاسخ دندان‌شکن داریم در قدس
'🌱🌧 به یاد ساقی میخانه‌ام، شراب شراب مپرس حال دلم را که شد خراب خراب به آنچه دیده‌ام از خلق اعتمادی نیست که می‌زنند در این شهر بر نقاب نقاب ز دین‌فروشی اهل ریا نفهمیدیم کجا گناه گناه است و کی ثواب ثواب به بارگاه امیری دخیل باید بست که می‌دهد به سؤالات بی‌جواب جواب عجیب نیست که در شرح سطری از سخنش بیاورند رسولان بی‌کتاب کتاب فرشتگان مقرب هنوز هم در عرش به سر نهند در اندوه بوتراب تراب 🌱
بیچاره‌ام، دل خسته‌ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده‌ام من اشکم نمی‌آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً_ کاری نمی‌آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می‌کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه‌ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می‌دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می‌دانم اصلاً اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش می‌شد سر بر آن تربت گذارم این روزه‌ها، روضه به‌پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم ** قربان آن خواهر که پای نیزه می‌گفت: حالا ببین بر ناقه‌ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم ✍
🍃 ای کاش دوباره عشق آغاز شود تا بار دگر غزّه سرافراز شود صدها غزل نگفته دارند، اگر یک‌روز دهانِ سنگ‌ها باز شود
دلمرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماهِ خدا دومرتبه بی ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظه‌ی افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی‌ست حسی که بی تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما امسال میهمان جد تو هستیم، جانْ حسین نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما حالا که سفره، سفره‌ی عشق است پس خدا هرچه بخواهد این دلمان، می‌دهد به ما بی شک حواله‌ی همه‌ امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان می‌دهد به ما ✍