eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من اهل دل و چای هل و لعل نگارم....
خرد کن لامذهب آن کوه غرورت را، بگو: دوستت دارم، مگر چیزی ازت کم می‌شود
عشق است و درد غربت و تنهایی و عذاب با عالمی عوض نکنم این زوال را
نوحه حضرت مسلم کوفه و محبت همه اش دروغه بازار نیزه فروشا خیلی شلوغه حرمله فکر نبرده سه شعبه آماده کرده وای، همینه دعام پشت سرت به کوفه نیفته گذرت آقام آقام ای وای وای، آقام آقام ای وای ارزشی ندارم دیگه براشون بیا ببین در به درم تو کوچه هاشون امون از این بی وفایی کاشکی به کوفه نیایی وای، شده بهارم رنگ خزون تو رو خدا برگرد آقا جون آقام آقام ای وای وای، آقام آقام ای وای تو کوچه ها موندم بی کس و بی یار دل نگرونم برای چشم علمدار سرم فدای سر تو فدای آب آور تو وای، جلو چشای خواهر تو می ره روی نیزه سر تو آقام آقام ای وای وای، آقام آقام ای وای مهدی شریفی 🌺🥀 🌺🥀 🌺🥀 🌺🥀
فرشته گفت که عشق است و بارِ سنگینی‌ است به روی دوش گرفتیم و یاعلی گفتیم...
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید...
motamesekin.mp3
3.97M
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ❤️ 🔊 سرود زیبای ((الحمدلله الذی...)) با صدای علی بوحمد موافقین یکم آب و هواتوووون عوض بشه😍😅
عرق شرم همان گریه چشم خشک است چشمه چون بسته شود جای دگر می جوشد
🥀 از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته‌ست خانه‌اى از سنگ و گل،خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آنچه هست،فدا می‌کند حسین آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده‌است و حکم شفاعت گرفته‌است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین ... 💔
شاعر بی ذوقتان تا دست بر دفتر گذاشت قافیه خون دلی بر سرخی جوهر گذاشت قافیه "سر" بود و مضمون چند بیتی مرثیه آتشی بر دفترم افتاد و خاکستر گذاشت تا قلم از "سر" نوشت، افتاد یاد قتلگاه سرنوشت سرخ، "سر" را بر لب خنجر گذاشت مؤمنِ عدلم ولی هرگز نفهمیدم چرا؟! "سرترین آقای دنیا را خدا بی" سر"گذاشت" روی نیزه قاری قرآن شد و در بزم شام بین یک تشت طلا، لب بر لب دختر گذاشت ارغوان از ضرب سیلی در خرابه جان سپرد عمه اش را بی قرار خاطرات "در" گذاشت اوج عزت را ببین، عباس بی مشک و علم تشنه لب، سر را به روی دامن مادر گذاشت جبرئیل آمد ببیند شبه پیغمبر چه شد؟! شهپرش را زیر جسمِ درهم اکبر گذاشت زیر سمِ اسبها قاسم تماشایی شده نعل تازه بوسه ها بر صورت و پیکر گذاشت گرم بود و دود بود، اما نبود آب ای فلک تشنگی بی رحم بود و غنچه را پرپر گذاشت اوج روضه در منای کربلا این صحنه بود بی حیا از پشت خنجر را روی حنجر گذاشت روضه ی مکشوف را زینب تماشا کرده بود "ذبح اعظم" داغ را بر سینه ی مضطر گذاشت تار و پود هستی او صبر بود و غیرتش هستی خود را برای یک نخِ معجر گذاشت گردش شمس و قمر را روی نیزه دیده بود با دلی لبریزِ غصه پای در محشر گذاشت محتشم باید بخواند مرثیه، من کیستم اوکه با ترکیب بندش، چشم ها را تر گذاشت
بی‌ذوق‌تر ز مرده‌ی هفتاد ساله‌ام یک‌ دم که در پیاله شرابِ دوساله نیست
ذوق یک سجده که از روی محبت باشد بهتر از طاعت صد ساله که بی جان باشد