تقدیم به #مدافعان_حرم خصوصاً شهید #سید_رضی_موسوی
افتاده تن ستارهها در این راه
تا باز شود مسیر پابوسی ماه
ای شام تو را به صبح خواهند رساند
یاران کنونی اباعبدالله
#عاطفه_جوشقانیان
در کافه با رفیقان، مشغول قهوه بودی☕️
ایکاشقهوه بودم،منرا چشیده بودی..🍂
#محمدامین_عبادی
تردید دارم با چنین بغضی که دارم
امشب برایت نشکنم... امشب نبارم
حالم شبیه حال صیّادیست ناکام
نه پای برگشتن... نه شوق راه دارم
خالی است جای حبّه قند خندههایت
در استکان چای تلخ روزگارم
من را به دنبال خیالت میدوانی
با این دل پژمرده... با این حال زارم
هر صبح با عشق تو برمیخیزم... امّا
بر شانههای یاد تو سر میگذارم
حالا که مضمون غزل هستی... دوباره
انگار کاری جز غزل گفتن ندارم
دستی تکان دادی و مثل باد رفتی
از لابلای بیتهای بیقرارم
رفتی و با خود خاطراتت را نبردی
من ماندم و این زخمهای بیشمارم
آبادی شعر 🇵🇸
تردید دارم با چنین بغضی که دارم امشب برایت نشکنم... امشب نبارم حالم شبیه حال صیّادیست ناکام نه پای
حالا یه شعر هم نام شاعر نداشته باشه...
چی میشه مگه؟!!
دنیا که به آخر نمیرسه؟
میرسه؟!
با
این
خیالِ
خام
شبم صبح میشود
برگشته ای
کنارم و لبخند می زنی
نه
نیستی
و در دل من
پودِ بغـــــض را
باتارهای حنجره پیوند می زنی
#سپیده_صدرایی
ای آنکه در فضای دعا میخری مرا
تا اوج وصل حضرت خود میبری مرا
مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش
حال دعا و زمزمه ی بهتری مرا
حال قنوت و حال بکا حال بندگی
کن مرحمت ز عاطفه کوثری مرا
آئینه جمال خودت را نشان بده
من اظهر الجمیل نما حیدری مرا
لطف شماست خوانده مرا ورنه ای کریم
شایسته نیست این سمت نوکری مرا
هرگاه حال توبه مرا دست میدهد
گویم که هست این گنه آخری مرا
ای کاش پای لنگ مرا سنگ میزدی
تا میزدود رنگ خطا یاوری مرا
تنبیه میکنی بکن اما خودت بزن
هرگز مده به کس دیگری مرا
با یک اشاره قلب حسینی به من بده
زهرا کند ز لطف مگر مادری مرا
شش گوشه حسین دلم را ربوده است
یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا
#محمود_ژولیده
دی بود و درد بود؛ زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
از چشم آسمان کبود آیه میچکید
فصل نزول سورهٔ باران ادامه داشت
انسان پر از دریغ، پر از غم، پر از قصور!
عصر هزارسالهٔ خسران ادامه داشت
شب ناگهان رسید و سر صبح را برید
صبحی که روز بعد، کماکان ادامه داشت
بر رحل نی تلاوت خون بود و تا ابد
بغض غریب قاری قرآن ادامه داشت
عمری شهید بود و شهیدانه پر کشید
اما هنوز در دل میدان ادامه داشت
جغرافیای عشق به نامش قیام کرد
تشییع او به وسعت ایران ادامه داشت
میرفت و گریههای سپاهی سیاهپوش
در امتداد خیس خیابان ادامه داشت
هر قدر از قضا سر راهش به سنگ خورد
با پیچ و تاب، رود خروشان ادامه داشت
ذکر بهار بود و لب غنچههای سرخ
شور جوانه در دل گلدان ادامه داشت
دی بود و درد بود و زمستان... ولی هنوز
در دشت، لاله لاله بهاران ادامه داشت
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجقاسم
#سیدرضی
که گفته است این آه کوبنده نیست
که گفته است این خون فروزنده نیست
نیفتاده سرو و نیفتاده کوه
که گفته است سید رضی زنده نیست
نمانده است در شهر ما کوچهای
که از روشناییش تابنده نیست
سر دار میگفت سردار ما
که سرباز هرگز سرافکنده نیست
شرف را که سنگینترین گوهر است
سلحشور هرگز فروشنده نیست
در آیین ما مرد را رفتنی
به غیر از شهادت برازنده نیست
رسیده است هنگامهی انتقام
بساط ستمکار پاینده نیست
#سید_رضی_موسوی
#طوفان_الاقصی
#سعیده_کرمانی
آیینه و صبح و دولت نور رسید
الطاف سحر دوباره بر ما تابید
شب رفت به استراحت و خواب شود
روز آمد و شد نوبت کار خورشید
#حسین_جعفری
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
☆
حالِ دل من با تو بهار است بهار
بردی به نگاهی ز دلم صبر و قرار
گویند «که در عالمِ بالاست بهشت»
این بیخبران ز کنجِ آغوشِ تو... یار!
#رباعی
#م_شیرانی_طلوع
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من
ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهری انسان معاصر در توست
تنهایی انسان نخستین در من
#میلاد_عرفانپور
ای چشم و چراغ اهل بینش
مقصود وجود آفرینش
صاحبدل لاینام قلبی
مهمان ابیت عند ربی
در وصف تو لا نبیّ بعدی
خود وصف تو و زبان سعدی؟
#سعدی