eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
438 دنبال‌کننده
45هزار عکس
7.3هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
وَه که جدا نمی‌شود نقشِ تو از خیالِ من تا چه شود به عاقبت؟ در طلبِ تو حالِ من... حرم# روح الله_ طالبی_ اقدم 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔻پشت پرده نامه پرانی مرد خاکستری فتنه ها 🔹اصلاحطلبان و فتنه گران بعد از ۷ سال افتضاح مدیریتی و ایجاد بحران اقتصادی و فرهنگی حالا با نامه پرانی و توییت پراکنی بدنبال فریب دوباره مردم هستند 🔹‏رهبرانقلاب : کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند. رونوشت : کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔴طبری با اعمال نفوذ، پرونده ها را به منع تعقیب منتهی می کرد ♦️نماینده دادستان: پرونده دانیال زاده و طبری فرآیند پیچیده‌ای دارد، لذا لازم است ابعاد قضیه برای دادگاه روشن شود ♦️دانیال زاده دارای ۳ پرونده در دادسرای امنیت، دادسرای اقتصاد و دادسرای کارکنان دولت می‌باشد؛ محور دوم پیرامون ادله‌ای است که دادسرا در خصوص پیگیری‌های طبری در پرونده‌های دانیال زاده دارد؛ محور سوم موارد ارتشایی است که طبری بابت اقدامات محور دوم به علاوه شگرد‌های پولشویی انجام داده و محور چهارم اعمال نفوذ طبری در پرونده‌های اتهامی است ♦️سال ۹۵ گزارش اطلاعات سپاه در خصوص تخلفات روابط مالی طبری و دانیال زاده در شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت مطرح شد؛ در اینجا طبری با اعمال نفوذ، پرونده را به منع تعقیب منتهی می‌کند ♦️در تاریخ ۸۸.۱۱.۱۱ گزارشی از وزارت اطلاعات در خصوص اقدامات مجرمانه گسترده تیم رسول دانیال زاده به دادسرای امور اقتصادی ارائه می‌شود ♦️آقای دانیال زاده می‌گویند صنعتگر هستند؛ ما دست همه صنعتگران را می‌بوسیم، اما دلیل نمی‌شود هر صنعتگری از دایره عدالت خارج شود. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔴طبق گزارش وزارت اطلاعات دانیال زاده به جای صنعتگری، دلالی می کرد ♦️نماینده دادستان: در گزارش وزارت اطلاعات تأکید شده که دانیال زاده حساب‌هایی دارد که در آن‌ها گردش کاذب ایجاد می‌کند ♦️دانیال زاده سراغ تسهیلات دیگری نیز می‌رود و وثایقی که در بانک‌ها تودیع می‌کند، همه گران‌نمایی بود؛ در خصوص گشایش اعتبار اسنادی توسط دانیال زاده نیز در گزارش وزارت اطلاعات آمده که وی (دانیال زاده) پس از گشایش اعتبار اسنادی ارز را در خارج از کشور توسط شرکت‌های منتسب به خودش دریافت می‌کرد ♦️دانیال زاده در ازای گشایش اعتبار اسنادی در شرکت‌های خارجی ارز‌ها را گرفته و آن ارز‌ها را در صرافی‌های خارجی تبدیل کرده است و برای اینکه کالا به داخل کشور وارد کند، اقدام به وارد کردن کالا‌های مستعمل و استوک کرده است ♦️در گزارش وزارت اطلاعات آمده است که دانیال زاده به جای صنعتگری به دلالی هم ورود کرده است ♦️همچنین در گزارش وزارت اطلاعات آمده که کالا‌هایی که دانیال زاده وارد می‌کرده باید متناسب با اعتبار اسنادی که اظهار کرده می‌بود، اما کالا‌های مغایر آمده است. کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️سال آخر دولت مراقب باشید.. بازم ، بدنبال هستن تا بازم مذاکره رو تحمیل کنن... چندسال هست رهبری گفتن؛ سلطه و آقایی دلار را بشکنید.. چین و روسیه و ترکیه گوش کردن..اما اینا نه.. اقتصادو به دلار گره زدن، هر وقت بالا میره، باعث فشار به مردم میشن...تا اینکه کاسه ی صبر ملت رو سرریز کنن‌ و به نقطه ی جوش برسونن.. بعد به مردم بگن برای اینکه دلار بالا نره، بیایم مذاکره کنیم با آمریکا.. هیچوقت نمیگن، باید از دلار آمریکا فاصله بگیریم و با پول خود کشورای همراه ما، کار کنیم.. الآن دلار و اقتصاد شده ، ابزار تحمیل به کشور.. و البته فقط دلار نیست..هزاران کار شیادانه ی دیگه هم میکنن.. زمزمه های مذاکره رو از امثال و...می شنوید؟؟ کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 طراح ترور شهید بهشتی چه کسی بود؟ 💬 🔹 کلاهی که بود؟ کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
امام رضا عليه السلام: تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نيست: خصلتى از پروردگارش، خصلتى از پيامبرش صلى الله عليه و آله و خصلتى از ولىّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است؛ و... 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍پند لقمان حکیم: فرزندم؛ هزار نفر دوست انتخاب كن و بدان هزار نفر دوست براى يك انسان كم است و مبادا (رفتار يا گفتارى داشته باشى كه) يك نفر را دشمن خود گردانى، زيرا يك دشمن هم براى تو زياد است. 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
‍ 🕌 در محضر امام روح الله (۱۱۲۲) (ره):«این را من کرارا گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیم شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می شناختم ... من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقمند به ملت، علاقمند به اسلام و به دردبخور برای جامعه خودمان می دانستم.» 📚(صحیفه امام، ج‏ ۱۴، ص ۵۱۵) ‍ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
💠 رهبر معظم انقلاب: ▫️اعمال ما بر امام زمان (عج) عرضه می شود، امام زمان از هر آنچه که نشانه ی مسلمانی و عزم راسخ ایمانی در آن هست و از ما سرمی زند، خرسند می شود. اگر خدای نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخُرسند می کنیم. ۸۴/۰۶/۲۹ 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
چهره یکی از یاران امام زمان☝️ 🍃 سوم شعبان نشستیم سر سفره عقد... توی سفره قرآن بود و سجاده نماز. ساده ی ساده ؛ مثل خریدمان که یک حلقه ، یک جلد کلام الله مجید ، نهج البلاغه و سری کامل تفسیر المیزان بود. شب عقد جلال گفت «اول باید نماز جماعت بخونیم». همه مهمان ها ایستادند به نماز؛ نماز جماعت مغرب و عشاء. ازدواجمان به اندازه ای بود که خبرش تیتر روزنامه ها شد. 🍀 پس از شهادت، عکسش محضر آیت‌الله تقدیم شد، بی‌اختیار اشک از چشمان آقا جاری شد، و فرمودند: (عج) از من یک خواست ، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم، اشک من، اشک شوق است. 📡 کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍️ 💠 دیگر نمی‌خواستم دنبال سعد شوم که روی شانه سالمم تقلاّ می‌کردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم :«فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من می‌ترسم بیام بیرون!» طوری معصومانه تمنا می‌کردم که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود، خودش را بالای سرم رساند. کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری‌اش را شکسته بود که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و نجوا کرد :«هرچی تو بخوای!» 💠 انگار می‌خواست در برابر قلب مرد غریبه‌ای که نگرانم بود، تصاحب را به رخش بکشد که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند :«هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!» می‌فهمیدم دلواپسی‌های اهل این خانه به‌خصوص مصطفی عصبی‌اش کرده و من هم می‌خواستم ثابت کنم تنها من سعد است که رو به همه از حمایت کردم :«ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد رو به من نشون بده، نمی‌دونستیم اینجا چه خبره!» 💠 صدایم از شدت گریه شکسته شنیده می‌شد، مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی می‌کنم که نگاهش را به زمین کوبید و من با همین صدای شکسته می‌خواستم جان‌مان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم :«بخدا فردا برمی‌گردیم !» اشک‌هایم جگر سعد را آتش زده و حرف‌هایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش را پاک کرد و رو به من به همه طعنه زد :«فقط بخاطر تو می‌مونم عزیزم!» 💠 سمیه از درماندگی‌ام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمی‌کند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بی‌هیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که می‌خواست زیر پرده‌ای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم می‌برم‌تون که با پرواز برگردید تهران، چون مرز دیگه امن نیست.» حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمی‌خواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش می‌کردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشک‌ها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمی‌گردیم سر خونه زندگی‌مون!» 💠 باورم نمی‌شد از زبان تند و تیزش چه می‌شنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او می‌خواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمی‌ذارم از هیچی بترسی، برمی‌گردیم تهران!» از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه‌خرجی می‌کرد خجالت می‌کشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمی‌کَند و نگاهم می‌کرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم. 💠 از حجم مسکّن‌هایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه می‌کشید و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس ، پلکم پاره می‌شد و شانه‌ام از شدت درد غش می‌رفت. سعد هم ظاهراً از ترس اهل خانه خوابش نمی‌برد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر می‌ترسیدم چشمانم را ببندم که دوباره به گریه افتادم :«سعد من می‌ترسم! تا چشمامو می‌بندم فکر می‌کنم یکی می‌خواد سرم رو ببره!» 💠 همانطور که سرش به دیوار بود، به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم :«چرا امشب تموم نمیشه؟» تازه شنید چه می‌گویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند :«آروم بخواب عزیزم، من اینجا مراقبتم!» چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد، دوباره پلکم خمار خواب شد و همچنان آهنگ صدایش را می‌شنیدم :«من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!» و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام که صدایم زد. 💠 هوا هنوز تاریک و روشن بود، مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود. از خیال اینکه این مسیر به خانه‌مان در تهران ختم می‌شود، درد و ترس فراموشم شده و برای فرار از جهنم حتی تحمل ثانیه‌ها برایم سخت شده بود. سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم خواند، شوهرش ما را از زیر رد کرد و نگاه مصطفی هنوز روی صورت سعد سنگینی می‌کرد که ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸