eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
458 دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ همنشین درد امام خامنه ای : هر لحظه‌ای که در کار ، با تکلیف در مقابل انسان دردمند میگذرانید، یک حسنه‌ ای را از خدای متعال دریافت میکنید. ۸۹/۰۲/۰۱ 📸 عکس سال ۱۳۹۳ 🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
✍️ 💠 ساکت بودم و از نفس زدن‌هایم وحشتم را حس می‌کرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و حرف حرم را وسط کشید :«زینب جان! همونطور که اونجا تو پناه (علیهاالسلام) بودی، مطمئن باش اینجام (علیهاالسلام) خودش حمایتت می‌کنه!» صورتم به طرف صورتش مانده و نگاهم تا کشیده شد و قلبم تحمل اینهمه وحشت را نداشت که معصومانه به گریه افتادم. 💠 تازه نبض نگرانی نگاه مصطفی در تمام این شش ماه زیر انگشت احساسم آمده و حس می‌کردم به هوای من چه وحشتی را تحمل می‌کرد که هر روز تارهای سفید روی شقیقه‌اش بیشتر می‌شد و خط پیشانی‌اش عمیق‌تر. دوباره طنین سحرگاهی امروزش در گوشم نشست و بی‌اختیار دلم برای لحن گرمش تنگ شد تا لحظه‌ای که به اتاق برگشتیم و اولین صوتی که شنیدم صدای مردانه او بود :«تکلیف حرم سیده سکینه چی میشه؟» 💠 انگار به همین چند لحظه که چشمانم را ندیده بود، نفسش را گرفته و طاقتش تمام شده بود که رو به ابوالفضل سوالش را پرسید و قلب نگاهش برای چشمان خیسم من می‌تپید. ابوالفضل هم دلش برای حرم می‌لرزید که همان پاشنه در روی زمین نشست و نجوا کرد :«فعلاً که کنترل داریا با نیروهای ارتش!» و این خوش‌خبری ابوالفضل چند روز بیشتر دوام نیاورد و اینبار نه فقط داخل شهر که رفقای مصطفی از داریا خبر دادند ارتش آزاد با تانک وارد شهر شده است. 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست افتاده و آن‌ها پیکرش را به لوله تانک بسته و در شهر چرخانده بودند. از هجوم وحشیانه ارتش آزاد، بیشتر مردم داریا تلاش می‌کردند از شهر فرار کنند و شهرک‌های اطراف داریا، پای فرار همه را بسته بود. 💠 محله‌های مختلف هر روز از موج انفجار می‌لرزید و مصطفی به عشق دفاع از حرم (علیهاالسلام) جذب گروه‌های مقاومت مردمی زینبیه شده بود. دو ماه از اقامت‌مان در می‌گذشت و دیگر به زندگی زیر سایه ترس و عادت کرده بودیم، مادر مصطفی تنها همدم روزهای تنهایی‌ام در این خانه بود تا شب که مصطفی و ابوالفضل برمی‌گشتند و نگاه مصطفی پشت پرده‌ای از خستگی هر شب گرم‌تر به رویم سلام می‌کرد. 💠 شب عید مادرش با آرد و روغن و شکر، شیرینی ساده‌ای پخته بود تا در تب شب‌های ملتهب زینبیه، خنکای عید حال‌مان را خوش کند. در این خانه ساده و قدیمی همه دور اتاق کوچکش نشسته و خبر نداشتم برایم چه خوابی دیده که چشمان پُر چین و چروکش می‌خندید و بی‌مقدمه رو به ابوالفضل کرد :«پسرم تو نمی‌خوای خواهرت رو بدی؟» 💠 جذبه نگاه مصطفی نگاهم را تا چشمانش کشید و دیدم دریای احساسش طوفانی شده و می‌خواهد دلم را غرق کند که سراسیمه پا پس کشیدم. ابوالفضل نگاهی به من کرد و همیشه شیطنتی پشت پاسخش پنهان بود که سر به سر پیرزن گذاشت :«اگه خودش کسی رو دوست داشته باشه، من نوکرشم هستم!» 💠 و اینبار انگار شوخی نکرد و حس کردم می‌خواهد راه گلویم را باز کند که با عجیب محو صورتم شده بود و پلکی هم نمی‌زد. گونه‌های مصطفی گل انداخته و در خنکای شب آبان‌ماه، از کنار گوشش عرق می‌رفت که مادرش زیر پای من را کشید :«داداشت میگه اگه کسی رو دوست داشته باشی، راضیه!» 💠 موج مصطفی از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم می‌کوبید و نفسم بند آمده بود که ابوالفضل پادرمیانی کرد :«مادر! شما چرا خودت پسرت رو زن نمیدی؟» و محکم روی پا مصطفی کوبید :«این تا وقتی زن نداره خیلی بی‌کلّه میزنه به خط! زن و بچه که داشته باشه، بیشتر احتیاط می‌کنه کار دست خودش و ما نمیده!» 💠 کم‌کم داشتم باور می‌کردم همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی از صدایش شادی چکید :«من می‌خوام مصطفی رو زن بدم، منتظر اجازه شما و رضایت خواهرتون هستیم!» بیش از یک سال در یک خانه از تا با مصطفی بودم، بارها طعم احساسش را چشیده و یک سحر در حرف عشقش را از زبان خودش شنیده بودم و باز امشب دست و پای دلم می‌لرزید. 💠 دلم می‌خواست از زبان خودش حرفی بگوید و او همه در نگاهش بود که امشب دلم را بیش از همیشه زیر و رو می‌کرد. ابوالفضل کار خودش را کرده بود که از جا بلند شد و خنده‌اش را پشت بهانه‌ای پنهان کرد :«من میرم یه سر تا مقرّ و برمی‌گردم.» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، مصطفی از جا پرید و انگار می‌خواست فرار کند که خودش داوطلب شد :«منم میام!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
: به موعود، دلها را سرشار از نور میکند. برای ما که معتقد به حتمی  مهدی علیه‌السّلام هستیم، این یأسی که گریبانگیر بسیاری از دنیاست، بیمعناست. ما میگوییم نخیر، میشود نقشه‌ی را عوض کرد؛ میشود با و مراکز ظالمانه درگیر شد و در آینده نه فقط این معنا امکانپذیر است، بلکه حتمی است. وقتی ملتی معتقد است نقشه ظالمانه و شیطانىِ امروز در کلّ عالم قابل است، آن مییابد و میکند دست تقدیر، تسلّط ستمگران را برای همیشه به طور مسلّم ننوشته است. #📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺
⭕️ مکانیسم حباب‌سازی ✍ 🔺روزگاری که در رسانه‌های جمهوری اسلامی روی عدد بالا و پایین و میزان غنی‌سازی بحث می‌شد تا برای حفظ دستاوردهای همراه بشود؛ امریکایی‌ها برای همراه‌سازی افکار عمومی کار دیگری را انجام دادند. 🔺 یک نمونۀ آن این بود که ابتدا را تحریم کردند. اینجوری واردات اورانیوم برای شیمی‌ درمانی به ایران ممنوع شد. 🔺با این کار بخشی از جامعۀ ایران که خودشان یا نزدیکانشان درگیر این موضوع بودند با این تصویر روبرو شدند که در حالی‌که آن‌ها می‌کشند؛ علاقمندان به حفظ کشور در رسانه روی تعداد سانتریفیوژ بحث می‌کنند. 🔺درد را امریکایی‌ها ایجاد کرده بودند اما رسانه جایی رفته بود که امریکایی‌ها می‌خواستند. چرا که مردم در این کارزار رسانه‌ای با این چالش روبرو می‌شدند که چند تکه فلز و... چه ارزشی در مقابل درد نزدیکانشان دارد؟ 🔺اما واقعیت این بود که ایران همان زمان با علم و رشادت دانشمندان هسته‌ای پروژۀ راکتور تهران را کلید زد و توانست در زمان کوتاهی به فناوری غنی‌سازی برسد و بتواند مردم خودش را از درد برهاند. هر چند این وسط، یک اتفاق کوچک! افتاد. امریکایی‌ها سرتیم این پروژۀ غنی‌سازی را ترور کردند. 🔺 نامش را همۀ ما بارها به نیکی شنیده‌ایم: شهید شهریاری. امریکایی‌ها اراده کرده بودند تا این درد در جامعۀ ایرانی بماند و برای آن حتی دانشمند هسته‌ای را هم ترور کردند؛ هر چند موفق نشدند و شاگردان شهریاری داروها را به مردم رساندند. 🔺 آن‌ها طراحی رسانه‌ای دو سویه‌ای کرده بودند: از یک‌سو می‌خواستند با در جامعه درد ایجاد کنند و از سوی دیگر با تمرکز روی آن درد و بردن بحث روی سانتریفیوژها در افکار عمومی درد را تحریک کنند که این فلزها مهم هستند یا درد ما؟! که واقعیت این بود که همین فلزها روی دیگر بود و جمهوری اسلامی برای رفع آن درد حتی شهیدی مثل شهریاری را تقدیم کرد. 🔺در واقع امریکایی‌ها: 1. برای هدفشان بر روی و درک ایرانی‌ها متمرکز هستند. در دورۀ اوباما و ترامپ نقطۀ کانونی فعالیتشان ایجاد و تحریک درد بود و در دورۀ جدید بر روی سیاه‌دیدن آینده متمرکز هستند. احساس بعد از اقناع است. امریکایی‌ها آنجا را هدف قرار داده‌اند. 2. رسانه برای آن‌ها بازیگر دوم است. ابتدا طراحی عملیاتی متمرکز صورت می‌گیرد. در دورۀ اوباما این موضوع متمرکز در وزارت خزانه‌داری بود و ترامپ میز ایران و برایان هوک را مسئول پروژه بود. برای خنثی‌سازی این جنگِ تبلیغاتی‌-شناختی کانون فرماندهی متمرکز درون دولت ایران نیاز است. #📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺