📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_پنجاه_و_نهم
👈(( بزرگ ترین مصائب))
🌾حال و روزم خیلی خراب بود. دیگه خودم هم متوجه نمی شدم، راه می رفتم از چشمم اشک می اومد. خرما و حلوا تعارف می کردم، از چشمم اشک می ریخت. از خواب بلند می شدم، بالشتم خیس از اشک بود. همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن و نگران من بودن.
🍂ـ این آخر سر کور میشه، یه کاریش کنید آروم بشه.
🌾همه نگران من بودن، ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد، متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد. این روزهای آخر هم که کلا، به جای مهران، نارنجی صدام می کرد.
🍂البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید. نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره.
🌾هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت. با #دلداری، با #نصیحت، با…
اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد.
بعد از چند ساعت تلاش، بالاخره خوابم برد.
#خرابه ای بود سوت و کور، #بانوی_قد_خمیده ای کنار دیوار نشسته داشت #نماز می خوند. نماز که به آخر رسید، آرام و #با_وقار سرش رو بالا آورد.
🍂ـ آیا مصیبتی که بر شما وارد شد، بزرگ تر از مصیبتی بود که در #کربلا بر ما وارد شد؟
🌾از خواب پریدم، بدنم یخ کرده بود، صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود، نفسم بند اومده بود، هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد.
🍂هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای #منبر.
چند کلمه ای درباره نماز گفت و گریزی به کربلا زد.
🌾 #حضرت_زینب “سلام الله علیها” با اون مصیبت عظیم، که برادران شون رو جلوی چشم شون #شهید کردن، پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن، پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن، اون طور به #خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم #عصر_عاشورا رو رقم زدن، حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد. حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد. چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار
هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه
اون خواب و اون کلمات و صحبت های سخنران
🍂باز هم گریه ام گرفت، اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود، از شرم بود. شرم از روی خدا، شرم از ام المصائب و سرورم زینب.
من، ۷ شب، نماز شبم ترک شده بود. در حالی که هیچ کس، عزیز من رو مقابل چشمانم تکه تکه نکرده بود.
.
🌾از این قسمت زندگی مهران قصه ے ما به عشق عمه جان زینب سلام الله علیها زندگی میکنه … .
✍ادامه دارد.....
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
#شهید مدافع حرم ظهر تاسوعای حسینی👇👇
چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه #دنیا را به هم ریخته ای....
چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر #رو سیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های #ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را #شرمنده خودشان کردی.
در #گوگل نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی ونوجوانی #عضو هیئت ارباب بودی و در روزهای جوانی #سرباز ارباب شدی و به دفاع از خواهر ارباب راهی دیار عشق شدی .
چشم های شجاعت در لحظه مقابله با دشمنان ارباب، فروغ #چشم هایم را گرفت.آن بیابان و آن #خیمه ها برایم ظهر #تاسوعای حسینی را تداعی کرد .نمی دانم #خار_مغیلان در آن بیابان بوده است یا نه اما خدارا شکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند .
از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات #روضه ای است پر از درد، #اشک ، داغ
نمی دانم چه گذشت بر تو از # زخمی شدن تا #شهادت بدست حرامیان داعشی اما پیکر تیکه تیکه ات و از بین رفتن قامت سروت و #سر جداشده ات برایم #گودال و زینب مضطر را زنده کرد
چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم #بغض مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند
به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و #گناه روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است و دنیا به درهمی نمی ارزد .تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت و از حنانه کوچولویت گذشتی.
برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن.
ادامه دارد....👇👇👇
#شهید مدافع حرم ظهر تاسوعای حسینی👇👇
چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه #دنیا را به هم ریخته ای....
چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر #رو سیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های #ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را #شرمنده خودشان کردی.
در #گوگل نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی ونوجوانی #عضو هیئت ارباب بودی و در روزهای جوانی #سرباز ارباب شدی و به دفاع از خواهر ارباب راهی دیار عشق شدی .
چشم های شجاعت در لحظه مقابله با دشمنان ارباب، فروغ #چشم هایم را گرفت.آن بیابان و آن #خیمه ها برایم ظهر #تاسوعای حسینی را تداعی کرد .نمی دانم #خار_مغیلان در آن بیابان بوده است یا نه اما خدارا شکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند .
از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات #روضه ای است پر از درد، #اشک ، داغ
نمی دانم چه گذشت بر تو از # زخمی شدن تا #شهادت بدست حرامیان داعشی اما پیکر تیکه تیکه ات و از بین رفتن قامت سروت و #سر جداشده ات برایم #گودال و زینب مضطر را زنده کرد
چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم #بغض مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند
به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و #گناه روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است و دنیا به درهمی نمی ارزد .تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت و از حنانه کوچولویت گذشتی.
برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن.
قاری آیه های نور و حدیث کساء و زیارت عاشورا
تو را قسم به آن #مصحف_شریف ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. #درد داریم و درمان گم کرده ایم.
#راستی سالروز شهادتت در ظهر تاسوعای حسینی مبارک
# مدافع حرم بی بی و خادم_المهدی.دعای فرج بخوان تا برسد #فرشته نجات این روزهای #ظلمت
✍نویسنده:#خانواده شهید
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم #روح الله_طالبی_ اقدم
📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴. ظهر تاسوعای حسینی ، منطقه الحمراء حلب سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر کشکسرای ، شهرستان مرند ، استان آذربایجان شرقی
#نشر حداکثری باشما
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺