🌷 #هر_روز_با_شهدا_۴۴۶۱
#سیرهی_فرزند_ابوتراب
🌷نجف بودیم. صدای آی دزد آی دزد که بلند شد، رفتم داخل کوچه. دزدی قالیچهای از منزل سید علی اکبر زیر بغل داشت که به تور مردم افتاد. مرحوم ابوترابی با عجله خود را کوچه رساند. دست سارق را گرفت و گفت: آقا جان! چرا بدون خوردن صبحانه رفتی؟! به آن افراد هم گفت: این شخص مهمان ماست و من خودم قالیچه را به او دادم. کاری به او نداشته باشید. با هم به منزل آمدند. سارق شرمنده نشسته بود و منتظر بود که....
🌷منتظر بود که آقای ابوترابی تحویل پلیسش دهد. همسر سید، صبحانهای از بهترین سرشیرهای نجف تهیه کرده بود. اما خبری از پلیس نبود. موقع رفتن آقای ابوترابی قالیچه را زد زیر بغلش، قبول نمیکرد. گفت: اگر نبری همسایهها میفهمند، شما صاحب این قالیچه نبودهای. با شرمندگی قالیچه را برد. صبح روز بعد با گریه و شرمندگی آمده بود در خانه سید. توبه کرده بود. میگفت: شما هدایتم کردید. میخواهم دستم را بگیرید.
🌹خاطره اى به ياد سید آزادگان حاج سید علی اکبر ابوترابی فرد
راوی: آقای اسماعیل یعقوبی قزوینی
📚 کتاب "فرزند ابوتراب (ع)"، (برگهایی از زندگی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی)
منبع: وب سایت برشها
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺