👈 #حیفه_شهید_نشیم 👉
✅
↘
همۀ فرماندهان در پایگاه #سپاه سوسنگرد جمع شده بودند. قبل از مصرف ناهار، برای گرفتن وضو به بیرون از ساختمان آمدم. وقتی آمادۀ وضو گرفتن شدم، #حسن را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهنش را پایین می کشید.
باهم خوش و بشی کردیم. حسن با همان لهجۀ تهرانی گفت: «حاج آقا! چطوی؟» گفتم: «الحمدلله.» چهرۀ حسن طور دیگری شده بود. با همیشه فرق داشت.
او جلو آمد و با دست روی شانۀ من زد و بی مقدمه گفت: «آقای ناصری! حیفه تا زمانی که جنگ هست، ما #شهید نشیم، حیفه. کاری بکن که #شهید بشی.» گفتم: «حسن آقا! چه باید کرد؟»
گفت: «دو تا راه داره: یکی #خلوص و دیگری #تلاش_و_کوشش . اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، #شهید میشیم. بهت بگما، بعد از جنگ معلوم نیست سرنوشت ما چی میشه و عاقبتمون به کجا ختم میشه! بهترین عاقبتی که می تونیم به دست بیاریم، اینه که #شهید بشیم. در شرایط #شهادت ، همه چیز سعادته.»
بعد از این صحبت ها، گفت: «آقای ناصری! #التماس_دعا داریم. اگه زودتر از من #شهید شدی، #شفاعت منو هم بکن.»
نگاهی به چهره و سیمای او انداختم. اصلاً با روزهای دیگر تفاوت داشت. او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت.
بعد از رفتن او، نزد «[شهید] علی هاشمی» رفتم و به او گفتم: « #حسن چنین حرفهایی زد. چهره اش انگار پیام خاصی داشت. به نظرم به همین زودی ها #شهید میشه.» علی هاشمی گفت: «افرادی مثل #حسن باید #شهید بشن. این ها #لیاقت دارن و مزد لیاقت خودشونو می گیرن.» 🌸
✅
↘
🌷
👈 منبع: کتاب #من_اینجا_نمی_مانم ، خاطراتی از #شهید_حسن_باقری👉
.
.
.
#سالروز_شهادت : ۹ بهمن ۱۳۶۱ ، در حین شناسایی منطقه #فکه بر اثر اصابت ترکش های متعدد ناشی انفجار #خمپاره
.
.
.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#یاد_شهدا
#به_یاد_شهدا
#فرماندهان
#دفاع_مقدس
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🌹یازهرا🌹
🔸آن وقتها حسن رو به قیافه نمیشناختم، اما این طرف و آن طرف چیزهایی دربارهش شنیده بودم. چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور میداد و سازماندهی میکرد.
🔹من هم که اعصابم خیلی بجا نبود، از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم.
آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچهها میپیچی و سین جیمشان میکنی؟"
🔸سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما بسیجیها هستم!"
#شهید_حسن_باقری
#درس_اخلاق
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
اذن شهادت از حرم امام رضا(ع)
خاطره ای از #شهید_حسن_باقری ...
می گفت: « با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمی خواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
#صلواتوسلام
#صبحتون_بخیر
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
اذن شهادت از حرم امام رضا(ع)
خاطره ای از #شهید_حسن_باقری ...
می گفت: « با فرماندهان سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ گفتم آقا فرمودند ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو شفا می ده. همه چیز رو از ایشون بخواین. این طبیب حضرت امام رضا علیه السلامه. چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمی خواین؟
یک روز بعد این ملاقات رفتیم مشهد زیارت امام رضا(ع). وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد. سرم رو گذاشتم روی ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم. یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام، دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم.»
یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود؛ پیوستن به کاروان سرخ شهادت...
#صلواتوسلام
#صبحتون_بخیر
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
هی می رفت و می آمد. برای رفتن به خانه دو دل بود. یادش رفته بود نان بگیرد.
بهش گفتم: «سهمیه امروز یه دونه نان و ماست پاکتیه، همینو بردار و برو.»
گفت: «اینو دادن این جا بخورم، نمی دونم زنم می تونه بخوره یا نه.»
گفتم: « این سهم توست. می تونی دور بریزی یا بخوری»
یکی دوبار رفت و آمد. آخر هم نان و ماست را گذاشت و رفت.
#شهید_حسن_باقری
#درس_اخلاق
#📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺
🔹🔸«داشتم برای نماز وضو میگرفتم
نگاهی به آسمان کرد و گفت: «علی! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم.
معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه.
باید یه کاری بکنیم.
گفتم چیکار کنیم؟
گفت: دوتاکار اول خلوص. دوم سعی و تلاش.
#شهید_حسن_باقری
#📡 کانال_ رسمی شهید مدافع حرم آل الله_ روح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺
••┈🤍┈••
بــیتعارف بگویم:
نیرویی که نمازش را اول وقت نمـیخواند،
خوب هم نمـیجنگد!
ما هرچه داریم از معنویت داریم،
هرجا که ذرهای پشتمان لرزید،
به دلیلِ ضعف توکلمان به خدا بـوده است..!
.
#شـهید_حسـن_باقـری 💌🌱
سلام صبحتون شهدای
کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺
#شهیدانہ🕊
از مادر #شهید_حسن_باقری پرسیدند:
چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟!
جمله خیلی قشنگی گفتند:
نگذاشتم امام زمان در زندگیمان گم شود..
رفیق : یکوقتامامزمانُگمنکنی💚
#رسم_ایستادگے
#یاد_شهدایمان_بخیر🌱
╔═ 🌼══🌼 ═╗
کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺
╚═ 🌼══🌼 ═╝
🌷 عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم!
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت: "این چیه؟"
بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
🌹 #شهید_حسن_باقری
#ایثارگران
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺