°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا ازسرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_صدوپنجاه_وشش(سنجش یا چالش)
🌷آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید، طوری که دید من و آقای افخم روی هم کمتر شد.چقدر سخت می گیری به این جوون،تااینجا که
تشخیصش قابل تامل بوده.افخم با همون حالت، نگاهش رو از من گرفت و چرخید سمت علیمرادی– تصمیم گرفتن در مورد رد یا پذیرش افراد، کار راحتی نیست که خیلی راحت، افراد بی تجربه واردش بشن.
🌷قصد اهانت به ایشون یا شخص معرف و پذیرنده رو ندارم، اما میخوام بدونم چی تو چنته داره.پام رو به پایه میز کنفرانس تکیه دادم و صندلی رو چرخوندم تا دیدم نسبت به آقای افخم واضح تر بشه.
🌷– نفر چهارم شدید حالت عصبی داره، سعی می کنه خودش رو کنترل کنه و این حالت رو پشت خنده هاش و ظاهر شوخ طبعش مخفی می کنه. علی رغم اینکه قدرت برقراری ارتباطش خوبه، اما شخصیه که به راحتی کنترلش رو از دست میده.
🌷شما گفتید توی پذیرش به افرادی با دقت نظر بالا نیاز دارید. افرادی که کنترل درونی و موقعیتی داشته باشن. افراد عصبی، نه تنها نمی تونن همیشه با دقت بالا کار کنن و در مواقع فشار و بحران هم دچار مشکل میشن، بلکه رفتار آشفته شون، روی شرایط و رفتار بقیه هم تاثیر می گذاره و افراد زیر دست شون رو هم عصبی می کنن.
🌷لبخند عمیقی چهره علیمرادی رو پر کرد و سرش چرخید سمت افخم.
آقای افخم چند لحظه صبر کرد، حالت نگاهش عوض شد.
🌷– از کجا فهمیدی عصبی بودنش موقعیتی نیست؟ طبیعتا برای #مصاحبه اومده و یکی از مصاحبه گرها هم از خودش کوچک تره. فکر نمی کنی قرار گرفتن در چنین حالتی هر کسی رو عصبی می کنه؟ و واکنش خندیدن توی این حالت می تونه طبیعی باشه؟
🌷نمی دونستم، سوالش حقیقیه؟ قصد سنجیدن من رو داره یا فقط می خواد من رو به چالش بکشه؟حالتش تهاجمی بود و فشار زیادی رو روم وارد می کرد. از طرفی چهره اش طوری بود که نمی شد فهمید واقعا به چی داره فکرمیکنه.
توی اون لحظات کوتاه، مغزم داشت شرایط رو بالا و پایین می کرد و به جواب های مختلف، متناسب با دریافت های مختلفی که داشتم فکر می کرد، که یکی از اون افراد، سکوت کوتاه بین ما رو شکست.– حق با این جوانه. من، نفر چهارم رو از قبل می شناسم، باهاش برخورد داشتم. ایشون نه تنها عصبیه، که از گفتن هیچ حرف زشتی در قالب کلمات شیک، هیچ ابایی نداره. ولی چیزی که برام جالبه یه چیز دیگه است.
🌷چرخید سمت من:– چطور تونستی اینقدر دقیق همه چیز رو در موردش بفهمی؟ نمی دونستم چی بگم.شاید مطالعه زیاد داشتم،اما علم من، از خودم نبود. به چهره آدم ها که نگاه می کردم، انگار، چیزی برای مخفی کردن نداشتند.چند دقیقه بعد،سری بعدی مصاحبه هاشروع شد.
✍ادامه دارد.
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°
🌸🌺کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
📍 افشاگری مهم یک نماینده مجلس: #مصاحبه با شهید فخریزاده از شروط آژانس برای بستهشدن پرونده PMD ایران بود و این مصاحبه انجام شد!
🔻برشی از مصاحبه روزنامه فرهیختگان با مالک شریعتی، نماینده تهران:
🔹آقای فخریزاده از مدتها قبل در لیست مورد انتظار آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سرویسهای جاسوسی و سازمانملل و شورای امنیت بود و همه این نهادها تحتنظر سرویسهای جاسوسی کار می کنند یا با آنها مرتبط هستند.
🔹آنها در مقاطع مختلف از ایران تقاضا کردند که اطلاعات بیشتری از دانشمندان ما ازجمله شهید فخریزاده دراختیارشان قرار گیرد، ازجمله در قطعنامه ۱۷۴۷ در سال ۲۰۰۷ اسم و مشخصات ایشان آمده و ذکر شده که البته در آن زمان ایران با انجام مصاحبه با این شهید، ممانعت کرده است.
🔹در زمان مذاکرات برجام این تقاضا مجددا مطرح شد، زمانی که آمانو به ایران آمد بنده بهعنوان مشاور رئیس کمیسیون برجام در جلسهای که با مجلس داشت، حضور داشتم.
◀️ مصاحبه با شهید فخریزاده ازجمله شرایط آژانس برای ارائه گزارش بستهشدن پرونده پیامدی ایران بود!
🔹 البته در آن جلسه مجلس این بحث مطرح نشد اما بعدا مشخص شد آمانو و تیم همراه او که دو نفر از آنها جاسوسان سرویس سیا و سرویس اطلاعاتی فرانسه بودند، شرط کرده بودند پرونده پیامدی ایران بسته نخواهد شد مگر اینکه این مصاحبه صورت گیرد.
🔹 البته تقاضای اول آنها مصاحبه مستقیم بود اما بعدا توافق کردند بهصورت مکتوب با ایشان مصاحبه کنند و از اینرو بهصورت غیرمستقیم با ایشان مصاحبهای انجام شد.
🔹جمعبندی من این است که در خلال مذاکرات برجام اطلاعات سرویسهای جاسوسی نسبت به آقای فخریزاده بسیار کاملتر شده است. بنابراین شهید فخریزاده را از قبل یعنی سال ۲۰۰۷ یا قبل آن میشناختند و در آن زمان متقاضی بودند با ایشان صحبت کنند ولی ایران موافقت نکرده بود. زمانی موافقت شد که مصاحبه با ایشان بهصورت غیرمستقیم انجام شود که مذاکرات برجام در جریان بود و آمانو در تهران حضور داشت.
#کانال رسمی شهیدمدافع حرم
ابا حنانه روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺🌸