eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
460 دنبال‌کننده
47.1هزار عکس
8هزار ویدیو
12 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
اینم مدافعـــان حـــرم ☝️☝️☝️☝️☝️ تا میتونید نشـر بدید...💢 کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
🌷 💠عباس يکی است كه در ما به علقمه زد 🌷 🔰بغداد ميزبان اجلاس سران عدم تعهد بود و اجراي آن، خدشه ناپذير اين شهر را نشان ميداد و به شدت روي آن تبليغ مي كرد. ايران هرچه كرد تا با ها، محل اجلاس تغيير كند نتيجه اي نگرفت. تصميم براين شد كه بغداد ناامن شود. ارتش مامور اين كارشد 🔰صدام مي گفت: هیچ جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد را ندارد❌ هوايي بغداد با مسكو مقايسه ميشد. 🔰ساعت ٥:٣٠ صبح⏰ ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان با ٣ فروند فانتوم براي این عملیات آماده شدند. فرمانده آنها سرهنگ خلبان بود. 🔰طرح اين بود: ٣ فروند فانتوم مسلح به پرواز درآیند. هرسه تا مرز بروند. ٢ فروند از مرز گذشته و به هدف شوند. فانتوم سوم بايد رزرو ميماند هدف🎯 فانتوم ها، «الدوره»، اتمی و ساختمان الرشید یا محل اجلاس در بغداد بود. 🔰هواپیماها در۳۰کیلومتری بغداد با ۳ دیوار آتش🔥 مواجه می‌شوند. چند گلوله به هواپیماي 🕊 برخورد می‌کند و موتور سمت راست از کار می‌افتد، حاضر به لغو عمليات نيست❌ 🔰هواپیماها✈️ به‌سمت جنوب شرقی بغداد (پالایشگاه الدوره) ادامه مسیر داده و تمام را روی آن ميريزند. 🔰بعداز تخلیه بمب‌ها💣، به مسیری ادامه می‌دهند كه به سالن محل اجلاس ختم می‌شد. درهمین زمان، عقب هواپیمای نیز مورد اصابت💥 قرار می‌گیرد. 🔰علائم و نشانگرهاي كابين از كار مي افتد و منصور کاظمیان (خلبان عقب) مي كند.عباس دوران بيرون نمي پرد و هواپيماي نيمه سوخته را به مكاني در نزديكي هتل محل اجلاس مي كوبد 🔰عمليات به نتيجه رسيد. با ناامن شدن بغداد، اجلاس سران عدم تعهد نيز به دهلي نو منتقل شد. بقاياي پيكر ٢٠ سال بعد در ٣٠تيرماه ٨١📆 به ميهن بازگشت و در زادگاهش به خاك سپرده شد. شادی روح این قهرمان وطن کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
🚨 خانه بدون اثاثیه ✍رهبر انقلاب: بد نیست برایتان بگویم که آقای ربانی املشی -که از دوستان و های من در حوزه علمیه بود- در تابستان یکی از سال ها به مشهد آمد . من در آن هنگام ساکن مشهد بودم و خانه داشتم اما در آن تابستان ، خانه را چند هفته ترک کردم و در یک نقطه ییلاقی نزدیک شهر ( که معمولا طلاب ، در تعطیلات تابستان با هزینه پایین آنجا اقامت میکردند ) اقامت گزیدم . به آقای ربانی گفتم: شما می توانید در خانه من اقامت کنید که در طی هفته -به جز دو روز - خالی است . این دو روز را به جلساتی برای جوانانی که از نقاط مختلف ایران می‌آمدند ، اختصاص داده بودم که از صبح تا ظهر ، خانه از آنها پر می‌شد . کلیدِ خانه را به او سپردم و رفتم . چند روز بعد که مرا دید ، پس از تشکر گفت: گمان کردم خانه شما با است ، نمی دانستم اثاث خانه را تخلیه کرده اید و به ییلاق بردید ، اگر این را می دانستم به می رفتم و با لحنی حاکی از رابطه میان من و او ، مفصلاً از کمبودهای اثاثیه خانه گلایه کرد . مطلب را دریافتم و به او گفتم من از داخل خانه،جز چند ، تعداد کمی و یک و چند ، چیزی بر نداشتم. با شگفتی و حیرت به من نگاه کرد و گفت: چه می گویید؟!گفتم: بله اینها چیزهایی است که من دارم و اثاثیه ما هم همین است که اکنون در خانه میبینید، من بیش از این اثاثیه ای ندارم. چهره ایشان در هم رفت،سری تکان داد و از گلایه خویش متأسف شد. 📚خون دلی که لعل شد، ص 161 و 162 ╔═ 🌼══🌼 ═╗ کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺 ╚═ 🌼══🌼 ═╝